جدول جو
جدول جو

معنی ناخس

ناخس((خِ))
کفتگی بغل شتر، گر شتر، جرب شتر، دردی که صاحبش پندارد که سوزن می خلانند، کسی که سیخ بر سرین یا پهلوی ستور زند تا آن را براند
تصویری از ناخس
تصویر ناخس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با ناخس

ناخس

ناخس
کفتگی بغل شتر، گرشتر جرب شتر، دردی که صاحبش پندارد که سوزن می خلانند، کسی که سیخ برسرین یا پهلوی ستور زند تاآنرا براند
فرهنگ لغت هوشیار

ناخس

ناخس
ویژگی دردی که در آن بیمار احساس می کند در بدنش سوزن فرو می کنند
ناخس
فرهنگ فارسی عمید

ناخس

ناخس
کفتگی بغل شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد)، گری بن دنب شتر یا گر شتر. (منتهی الارب) (آنندراج). جرب و گری شتر و گری در بن دنب شتر. (ناظم الاطباء). جرب عند ذنبه (ذنب البعیر) . (از اقرب الموارد)، بز کوهی جوانه. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)، دایرۀزیر هر دو ران اسب میان جاعره و فائله و آن مکروه است. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). آن دائره که بر جای داغ بود از اسب. (مهذب الاسماء). دایره ای در زیر هر دو ران اسب. (ناظم الاطباء)، (اصطلاح طب) دردی که صاحبش پندارد که سوزن میخلانند. (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات). المی است خلنده که گوئی با خاری بر آن موضع میزنند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)،
{{صِفَت}} آن که سیخ میزند بر سرین و یا پهلوی ستور تا آن را براند. ج، ناخسون. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

ناخن

ناخن
استخوان نازک روی سرانگشت دست و پا
ناخن به دندان ماندن: کنایه از انگشت به دهان ماندن، از فرط حیرت انگشت به دهان گرفتن، برای مِثال بدیشان از غنیمت داد چندان / که خلقی ماند از آن ناخن به دندان (نزاری - لغت نامه - ناخن به دندان ماندن)
ناخن زدن: چیزی را با ناخن خراشیدن، کنایه از دو به هم زنی
ناخن کشیدن: چیزی را با ناخن خراشیدن، کنایه از دو به هم زنی، ناخن زدن
ناخن
فرهنگ فارسی عمید