جدول جو
جدول جو

معنی ناجم - جستجوی لغت در جدول جو

ناجم
نوخاسته، کسی که به دعوی امری قیام کند، سرکش
تصویری از ناجم
تصویر ناجم
فرهنگ فارسی عمید
ناجم
(جِ)
الناجم، سعید بن حسن بن شداد المسمعی مکنی به ابوعثمان و معروف به ناجم از شاعران عرب است. وی معاصر و مصاحب ابن رومی بود و اغلب اشعار او را روایت میکرد. شاعری فاضل بود و به سال 314 هجری قمری درگذشت. این ابیات را ابن رومی هنگامی که وی دربستر بیماری و نزع افتاده بود خطاب بدو گفته است:
ابا عثمان انت عمید قومک
وجودک للعشیره دون لومک
تمتع من أخیک فما اراه
یراک ولا تراه بعد یومک.
از اشعار ناجم است
قالوا اشتکت نرجستا وجهه
قلت لهم أحسن ماکانا
حمره وردالخد اعدتهما
والصبغ قد ینفذ احیانا.
و نیز رجوع به فوات الوفیات ج 2 ص 51 شود
لغت نامه دهخدا
ناجم
(جِ)
طلوع کننده. درخشنده. (انجمن آرای ناصری). ظاهر. واضح. طالع، بدمذهب. خارجی. (منتهی الارب). سرکش. سربرآورده. (حواشی تاریخ بیهقی چ فیاض ص 414 و 887). طاغی. یاغی: روا نیست بهیچ حال که امیرالمؤمنین به هر ناجمی که پیدا آید حرکت کند. (تاریخ بیهقی ص 522). نخست خللی که آید آن است که در زمین طبرستان ناجمی پیدا آید. (تاریخ بیهقی ص 422). به ری نشیند و نایبان فرستد بشهرها و شغل این ناجم پیش گیرد. (تاریخ بیهقی ص 422)
لغت نامه دهخدا
ناجم
طلوع کننده، درخشنده، ظاهر، واضح
تصویری از ناجم
تصویر ناجم
فرهنگ لغت هوشیار
ناجم
((جِ))
سرکش، طاغی، درخشنده، طلوع کننده
تصویری از ناجم
تصویر ناجم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناعم
تصویر ناعم
نرم، ملایم، نازک و لطیف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناجو
تصویر ناجو
کاج، درختی خودرو با برگ های سوزنی و میوۀ مخروطی شکل، کاژو، ناژو، نوژ، نوج، نشک، وهل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناجی
تصویر ناجی
نجات دهنده، نجات یابنده، رهنده، خلاص شونده، رستگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناجع
تصویر ناجع
اثربخش، تاثیر کننده، گوارا، نافع، سودمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
رستگار، پیروز، پیروزمند، کار سهل و آسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نایم
تصویر نایم
کسی که به خواب رفته، خوابیده، خفته
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حاجم
تصویر حاجم
حجامت کننده، حجام، خون گیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناظم
تصویر ناظم
کسی که کاری یا چیزی را نظم و ترتیب بدهد، نظم دهنده، در علوم ادبی به نظم آورنده، شاعر، در مدرسه، کسی که مسئول رسیدگی به نظم و انضباط دانش آموزان است
فرهنگ فارسی عمید
(مَ جِ)
جمع واژۀ منجم. (مهذب الاسماء) (زمخشری، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به منجم شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از حاجم
تصویر حاجم
حجامت کننده، خونگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجع
تصویر ناجع
سودمند، نافع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نائم
تصویر نائم
خفته، خوابیده، آرامیده، خسبنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناظم
تصویر ناظم
شاعر، آنکه سخن را موزون کند، شعر گوینده
فرهنگ لغت هوشیار
کلاتی در خیبر، جامه تنک جامه کش، گیاه نازک، فراخزی فراخ عیش نیکو زندگانی، بانعمت: (عیش ناعم)، نرم و نازک: (نبات ناعم ثوب ناعم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجا
تصویر ناجا
بیجا بی موقع مقابل بجا (ی)، بی فایده بی حاصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
پیروزمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجخ
تصویر ناجخ
سرفنده، دریایی پرشور، لور زمین کند (لور سیل)
فرهنگ لغت هوشیار
دندان سپسین دندان برنایی (بلوغ) دندان خرد (عقل) دندان عقل آخرین دندان که در دهان شخص ظاهرشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجز
تصویر ناجز
آماده بسغده، دست به دست حاضر آماده، دست بدست یدابید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجسم
تصویر ناجسم
نااستمند اکرپ زبانزد فرزانی آنچه که جسم نباشد: (پس هریکی را سببی ناجسم بود مفارق عقلی... {مقابل جسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجی
تصویر ناجی
نجات یابنده و رستگار، رهائی یافته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجو
تصویر ناجو
درخت کاج و صنوبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انجم
تصویر انجم
جمع نجم، ستارگان ستاره ها جمع نجم ستارگان اختران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادم
تصویر نادم
پشیمان، خجل و شرمنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاجم
تصویر عاجم
دندان
فرهنگ لغت هوشیار
فرشی که آنرااز نمد الوان دوزند، اراک وبروجرد) بافته ای ازپشم تابیده الوان که بسیار زبر و خشن است و بیشتر برای پیچیدن رختخواب و مانند آن بکاررود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاجم
تصویر تاجم
افروخته شدن آتش، سخت خشم گرفتن، سخت گرم شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نایم
تصویر نایم
خوابیده، جمع نایمین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نادم
تصویر نادم
پشیمان
فرهنگ واژه فارسی سره
از توابع چهاردانگه ی سورتچی
فرهنگ گویش مازندرانی