جدول جو
جدول جو

معنی ناجش - جستجوی لغت در جدول جو

ناجش
(جِ)
اسم فاعل از نجش. رجوع به نجش شود، صیاد. (المنجد) (مهذب الاسماء). شکارچی. (ناظم الاطباء). صائد. (اقرب الموارد) ، آن که برماند شکار را بسوی صیاد. (منتهی الارب) (آنندراج). کسی که شکار را بطرف شکارچی میرماند. (از اقرب الموارد). آن که شکار را به سوی شکارچی رم میدهد. (ناظم الاطباء). آن که صید را برمانده و برانگیزد. (شمس اللغات). آهو گردان، آن که میرماند کسی را از چیزی و مایل میکند وی را به سوی غیر آن چیز. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناعش
تصویر ناعش
زندگانی بخشنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
رستگار، پیروز، پیروزمند، کار سهل و آسان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناجع
تصویر ناجع
اثربخش، تاثیر کننده، گوارا، نافع، سودمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناجم
تصویر ناجم
نوخاسته، کسی که به دعوی امری قیام کند، سرکش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناجی
تصویر ناجی
نجات دهنده، نجات یابنده، رهنده، خلاص شونده، رستگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناجو
تصویر ناجو
کاج، درختی خودرو با برگ های سوزنی و میوۀ مخروطی شکل، کاژو، ناژو، نوژ، نوج، نشک، وهل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نازش
تصویر نازش
فخر، افتخار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نالش
تصویر نالش
ناله وزاری
فرهنگ فارسی عمید
(تَ خَ خُ)
افزودن در بیع و جز آن و فی الحدیث: لا تناجشوا، ای لا یزید بعضکم علی بعض من ثمن المبیع من غیر ان یزیده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). زیاده کردن قیمت در بیع و جز آن. (از اقرب الموارد). زیاده کردن در قیمت بی ارادۀ خریدن تا دیگری به آن بها نخرد و در حدیث است: لا تناجشوا. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
پیروزمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناعش
تصویر ناعش
زندگانی بخشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناوش
تصویر ناوش
عمل ناویدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نالش
تصویر نالش
عمل نالیدن ناله: (بلبلان رادیدم که بنالش درآمده بودندازدرخت و کبکان ازکوه وغوکان درآب وبهائم ازبیشه)، شکایت گله: چه باید نازش ونالش باقبالی و ادباری که تارهم زنی دیده نه این بینی نه آن بینی. (سنائی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجا
تصویر ناجا
بیجا بی موقع مقابل بجا (ی)، بی فایده بی حاصل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجخ
تصویر ناجخ
سرفنده، دریایی پرشور، لور زمین کند (لور سیل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجز
تصویر ناجز
آماده بسغده، دست به دست حاضر آماده، دست بدست یدابید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجع
تصویر ناجع
سودمند، نافع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجم
تصویر ناجم
طلوع کننده، درخشنده، ظاهر، واضح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجو
تصویر ناجو
درخت کاج و صنوبر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازش
تصویر نازش
استغنای معشوق، کرشمه کردن عشوه گری، فخرتفاخر: (درهمه قریش کسی رافرزندی چون عماره نیست... ما را و ترا و همه قریش را بدو نازش است)، موجب فخر مفخر: همان ناموررستم پیلتن ستون کیان نازش انجمن. (شا)، تکبر بزرگ منشی، نعمت رفاه، نوازش ملاطفت تسلی: ستمدیده را اوست فریاد رس منازید با نازش او بکس. (شا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناجی
تصویر ناجی
نجات یابنده و رستگار، رهائی یافته
فرهنگ لغت هوشیار
دندان سپسین دندان برنایی (بلوغ) دندان خرد (عقل) دندان عقل آخرین دندان که در دهان شخص ظاهرشود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نالش
تصویر نالش
((ل))
نالیدن، ناله و زاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناعش
تصویر ناعش
((عِ))
زندگانی بخشنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناکش
تصویر ناکش
((کَ یا کِ))
مجرایی در دیوار بنا که هوا در آن جاری باشد و رفع رطوبت کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
((جِ))
رستگار شونده، پیروز، پیروزمند، کار سهل، آسان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نازش
تصویر نازش
((زِ))
استغنای معشوق، کرشمه کردن، عشوه گری، فخر، تفاخر، موجب فخر، مفخر، تکبر، بزرگ منشی، نعمت، رفاه، نوازش، ملاطفت، تسلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناجذ
تصویر ناجذ
((جِ))
دندان عقل، آخرین دندان که در دهان شخص ظاهر شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناجع
تصویر ناجع
((جِ))
سودمند، طالب چراگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناجم
تصویر ناجم
((جِ))
سرکش، طاغی، درخشنده، طلوع کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناجی
تصویر ناجی
نجات یابنده، خلاص شونده، رهاننده، نجات دهنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نایش
تصویر نایش
نفی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناجوش
تصویر ناجوش
Unsociable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناجح
تصویر ناجح
Inhospitable
دیکشنری فارسی به انگلیسی