جدول جو
جدول جو

معنی ناانداخته - جستجوی لغت در جدول جو

ناانداخته
(شِ تَ / تِ)
نسنجیده و از پیش فکر ناکرده: و اندیشه نکردند که سخن ناانداخته نباید گفت. (تفسیر ابوالفتوح ج 5 ص 110)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از برانداخته
تصویر برانداخته
از میان رفته، نابود شده، منقرض، برافتاده
فرهنگ فارسی عمید
(دَ اَ تَ / تِ)
درافکنده:
مرغ پر انداخته یعنی ملک
خرقه درانداخته یعنی فلک.
نظامی.
پرده درانداخته دست وصال
از در تعظیم سرای جلال.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(فَ / فُ تَ / تِ)
ادانشده. تأدیه نشده. کارسازی نشده، تمام نشده. ناقص. نابساخته. که ساخته و پرداخته نشده. نامرتب. غیرمهیا. آماده نشده، صیقل نخورده. که جلادار و صاف و شفاف نیست
لغت نامه دهخدا
(رَ کُ)
آنچه که از دیگران مخفی و پنهان دارند، کنایه از اهل حرمسرا است:
ای نهان داشتگان موی زسر بگشایید
وز سر موی سر آغوش به زر بگشایید.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
نوازش ناشده. نوازش ندیده، نانوازیده. مقابل نواخته. رجوع به نواخته شود
لغت نامه دهخدا
(دَ / دِ / وَ دَ / دِ / وِ دَ / دِ)
گداخته ناشده. ذوب ناشده. مقابل گداخته. رجوع به گداخته شود: مسکه، روغن ناگداخته بود. (فرهنگ اسدی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از برانداخته
تصویر برانداخته
از میان رفته نابود شده، ملغی شده ملغی
فرهنگ لغت هوشیار
رختخواب انداختن گستردن رختخواب ، چیزی را کاملا در محل مخصوصش انداختن: (شیشه را شیشه گر در پنجره جاانداخت)، استخوان از جای در رفته را بجای خود باز آوردن، کسی یا چیزی را بموقعی دلخواه آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
غریب، بیگانه، ناشناس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جاانداختن
تصویر جاانداختن
((اَ تَ))
رختخواب انداختن، استخوان جابه جا شده را در جای خود قرار دادن، از قلم انداختن، چیزی را فراموش کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
((ش تِ))
نامعلوم، مجهول
فرهنگ فارسی معین
غریب، گمنام، مجهول، مجهول الهویه، ناشناس، نامعلوم
متضاد: شناخته
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
مجهولٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
Unacknowledged, Unknown
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
non reconnu, inconnu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
nierozpoznany, nieznany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
未被承认的 , 未知的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
não reconhecido, desconhecido
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
غیر تسلیم شدہ , نامعلوم
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
ไม่ได้รับการยอมรับ , ไม่ทราบ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
tidak diakui, tidak diketahui
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
לא מוכר , לא ידוע
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
承認されていない , 未知の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
isiyotambuliwa, haijulikani
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
незамеченный , неизвестный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
인정되지 않은 , 알려지지 않은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
tanınmamış, bilinmeyen
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
অস্বীকৃত , অজানা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
अनजान , अज्ञात
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
non riconosciuto, sconosciuto
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
no reconocido, desconocido
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
niet erkend, onbekend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
незаслужений , невідомий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناشناخته
تصویر ناشناخته
unbeachtet, unbekannt
دیکشنری فارسی به آلمانی