جمع واژۀ نائبه. رجوع به نائبه شود: تو مرفه عیش و بدخواهان تو یافته از نائبات عصر عصر. سوزنی. او نائب خداست به رزق من یارب ز نائبات نگهدارش. خاقانی. ثبات عمر تو باد و دوام عافیتت نگاهداشته از نائبات لیل و نهار. سعدی. گریز نیست کسی را زحادثات قضا خلاص نیست تنی را ز نائبات قدر. قاآنی
جَمعِ واژۀ نائبه. رجوع به نائبه شود: تو مرفه عیش و بدخواهان تو یافته از نائبات عصر عصر. سوزنی. او نائب خداست به رزق من یارب ز نائبات نگهدارش. خاقانی. ثبات عمر تو باد و دوام عافیتت نگاهداشته از نائبات لیل و نهار. سعدی. گریز نیست کسی را زحادثات قضا خلاص نیست تنی را ز نائبات قدر. قاآنی
راز و نیاز کردن با کسی نجوی کردن با کسی، با خدا راز و نیاز کردن، پی بردن بعقاید نهانی یکدیگر: (اگر تکلف در توقف داری بصحبت و محرومیت لایق تر افتد و معول در این معانی بر معاینه ضمایر و مناجات عقاید تواند بود) (کلیله مصحح مینوی. 249)، راز گویی، عرض نیاز بدرگاه خدا
راز و نیاز کردن با کسی نجوی کردن با کسی، با خدا راز و نیاز کردن، پی بردن بعقاید نهانی یکدیگر: (اگر تکلف در توقف داری بصحبت و محرومیت لایق تر افتد و معول در این معانی بر معاینه ضمایر و مناجات عقاید تواند بود) (کلیله مصحح مینوی. 249)، راز گویی، عرض نیاز بدرگاه خدا