پرده ای که در کشتی بادی نصب می کنند برای استفاده از قوۀ وزش باد جهت حرکت دادن کشتی، خیمۀ کشتی، شراع، گریبان، سرآستین بادبان اخضر: بادبان سبز، کنایه از آسمان
پرده ای که در کشتی بادی نصب می کنند برای استفاده از قوۀ وزش باد جهت حرکت دادن کشتی، خیمۀ کشتی، شراع، گریبان، سرآستین بادبان اخضر: بادبان سبز، کنایه از آسمان
ملاح، کشتی بان: بدان ناوبان گفت فیروزشاه که کشتی برافکن هم اکنون به راه، فردوسی، ، ستوان نیروی دریائی، (لغات فرهنگستان)، یکی از درجات نیروی دریائی مطابق ستوان در ارتش
ملاح، کشتی بان: بدان ناوبان گفت فیروزشاه که کشتی برافکن هم اکنون به راه، فردوسی، ، ستوان نیروی دریائی، (لغات فرهنگستان)، یکی از درجات نیروی دریائی مطابق ستوان در ارتش
جمع واژۀ نائبه. رجوع به نائبه شود: تو مرفه عیش و بدخواهان تو یافته از نائبات عصر عصر. سوزنی. او نائب خداست به رزق من یارب ز نائبات نگهدارش. خاقانی. ثبات عمر تو باد و دوام عافیتت نگاهداشته از نائبات لیل و نهار. سعدی. گریز نیست کسی را زحادثات قضا خلاص نیست تنی را ز نائبات قدر. قاآنی
جَمعِ واژۀ نائبه. رجوع به نائبه شود: تو مرفه عیش و بدخواهان تو یافته از نائبات عصر عصر. سوزنی. او نائب خداست به رزق من یارب ز نائبات نگهدارش. خاقانی. ثبات عمر تو باد و دوام عافیتت نگاهداشته از نائبات لیل و نهار. سعدی. گریز نیست کسی را زحادثات قضا خلاص نیست تنی را ز نائبات قدر. قاآنی
چیزی باشد مانند چتر که بر سر بزرگان میداشتند تا مانع تابش آفتاب گردد، خیمه و چادری که سه چهار لای بر روی هم دوخته باشند شامیانه. یا سایبان اخضر. آسمان. یا سایبان سیمابی. صبح صادق. یا سایبان ظلمانی. صبح کاذب، شب تاریک
چیزی باشد مانند چتر که بر سر بزرگان میداشتند تا مانع تابش آفتاب گردد، خیمه و چادری که سه چهار لای بر روی هم دوخته باشند شامیانه. یا سایبان اخضر. آسمان. یا سایبان سیمابی. صبح صادق. یا سایبان ظلمانی. صبح کاذب، شب تاریک