جدول جو
جدول جو

معنی مینیموم - جستجوی لغت در جدول جو

مینیموم(مُمْ)
کمترین مقدار. حداقل. کمینه. مقابل ماکزیموم. استحصال از چیزی بحداقل ممکن، (اصطلاح ریاضیات) کوچکترین مقدار یک تابع که قبل از این مقدار تابع نزولی است و بعد از این مقدار تابع صعودی است و باحرف (m) نمایانده میشود. (از دائره المعارف کیه)
لغت نامه دهخدا
مینیموم
فرانسوی از لاتینی کمینه کمترین مقدار حداقل کمینه ماکزیموم بیشینه، کوچکترین مقدار یک تابع. تابع قبل از این مقدار نزولی و بعد ازآن صعودی است
فرهنگ لغت هوشیار
مینیموم((مُ))
کمترین مقدار، حداقل، مقابل ماکزیموم، کوچکترین مقدار یک تابع، کمینه (واژه فرهنگستان)
تصویری از مینیموم
تصویر مینیموم
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مینیمم
تصویر مینیمم
کوچک ترین درجه، کمترین مقدار و میزان، کمینه، دست کم، حدّاقلّ
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
شهری است از مصر که قراء و ضیاع متعدد دارد. (از معجم البلدان). شهری است به مصر. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(یُنْ)
این نام به مواد مختلف معدنی قرمزرنگی گفته میشود که در نقاشی بکار میروند بنابراین میتوان کلمه مزبور را در موارد زیر بکار برد. 1- شنگرف یا شنجرف که سولفور دو ظرفیتی جیوه است و فرمولش SHg میباشد و به نام های سینابر و مسینیون و مسینون و مینیون جیوه و حجرالزیبق و زنجفر مخلوق و زنجفر طبیعی و زنجفر معدنی نیز مشهور است. رجوع به هر یک از کلمات فوق شود. (از دائره المعارف کیه). 2- اکسید ملحی سرب را گویند که فرمولش Pb3O4 است و به صورت گردی سرخ رنگ است که در آب غیر محلول است و در اثر حرارت به اکسید قلیائی سرب که فرمولش PbO میباشد و به نام ماسیکو مشهور است تبدیل میشود. مادۀ اخیر به صورت بلورهای قرمز نارنجی متبلور میگردد و آن را لیتارژ مینامند و رنگ ظاهری آن شبیه شنگرف است و همان مورد استعمال را در نقاشی دارد. در صنعت نقاشی هر وقت ذکر کلمه مینیون بشود بالأخص همین اکسید ملحی سرب موردنظر است. (از دائره المعارف کیه). 3- غیر از دو مورد بالا موارد دیگری نیز هستند که تحت عنوان مینیون خوانده میشوند از قبیل مینیون آلومینیوم که مخلوطی از بوکسیت و اکسید آهن است و مینیون آهن و مینیون منگنز و مینیون روی و مینیون تیتان که تمامی آنها کم و بیش شنگرفی رنگ هستند و جزء ترکیبات معدنی عناصر مزبورند. (از دائره المعارف کیه).
- مینیون جیوه، شنگرف را گویند. رجوع به مینیون در معنی اول و رجوع به شنگرف شود
لغت نامه دهخدا
(مَ مو)
به دریا انداخته شده. (آنندراج) (از اقرب الموارد). رجل میموم، مرد به دریا انداخته شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
لاتینی تازی گشته سربار اکسید ملحی سرب را گویند وبصورت گردی (پودری) سرخ رنگ و درآب غیرمحلول است. در برابر حرارت به اکسید قلیایی سرب میباشد وبنام ماسیکومشهوراست تبدیل میشود. ماده اخیربصورت بلورهای قرمزونارنجی متبلور میگردد و آنرا لیتارژ نامند چون رنگ ظاهری آن شبیه شنگرف است (شنگرف سولفور دوظرفیتی جیوه است) و همان مورد استعمال را درنقاشی دارد. دراغلب ماخذ قدیم آنرا باشنگرف اشتباه کرده اند
فرهنگ لغت هوشیار
حداقل
متضاد: ماکزیمم، حداکثر
فرهنگ واژه مترادف متضاد