جدول جو
جدول جو

معنی مینیمم

مینیمم
کوچک ترین درجه، کمترین مقدار و میزان، کمینه، دست کم، حدّاقلّ
تصویری از مینیمم
تصویر مینیمم
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مینیمم

مینیموم

مینیموم
فرانسوی از لاتینی کمینه کمترین مقدار حداقل کمینه ماکزیموم بیشینه، کوچکترین مقدار یک تابع. تابع قبل از این مقدار نزولی و بعد ازآن صعودی است
فرهنگ لغت هوشیار

مینیموم

مینیموم
کمترین مقدار، حداقل، مقابل ماکزیموم، کوچکترین مقدار یک تابع، کمینه (واژه فرهنگستان)
مینیموم
فرهنگ فارسی معین

مینیموم

مینیموم
کمترین مقدار. حداقل. کمینه. مقابل ماکزیموم. استحصال از چیزی بحداقل ممکن، (اصطلاح ریاضیات) کوچکترین مقدار یک تابع که قبل از این مقدار تابع نزولی است و بعد از این مقدار تابع صعودی است و باحرف (m) نمایانده میشود. (از دائره المعارف کیه)
لغت نامه دهخدا

سینیسم

سینیسم
برابر با سگ سگوارگی از دبستان فرزانی، درید گی بیشرمی
سینیسم
فرهنگ لغت هوشیار