پیوند داشتن، خویشی داشتن، خویشاوندی، (صفت نسبی، منسوب به پیوند) در کشاورزی میوه ای که از درخت پیوند شده به دست آید، در پزشکی دارای پیوند مثلاً عضو پیوندی، در کشاورزی درختی که آن را پیوند زده باشند
پیوند داشتن، خویشی داشتن، خویشاوندی، (صفت نسبی، منسوب به پیوند) در کشاورزی میوه ای که از درخت پیوند شده به دست آید، در پزشکی دارای پیوند مثلاً عضو پیوندی، در کشاورزی درختی که آن را پیوند زده باشند
کسی که دو نفر را با هم آشتی بدهد و یا واسطۀ رفع اختلاف و کشمکش آن ها بشود، واسطه، سبب، برای مثال تو را از دو گیتی برآورده اند / به چندین میانجی بپرورده اند (فردوسی - ۱/۷)
کسی که دو نفر را با هم آشتی بدهد و یا واسطۀ رفع اختلاف و کشمکش آن ها بشود، واسطه، سبب، برای مِثال تو را از دو گیتی برآورده اند / به چندین میانجی بپرورده اند (فردوسی - ۱/۷)
نام یکی از ماههای مغولی و در زبان ترکی امروزی بمعنی عصر و پسین. (یادداشت بخط مؤلف) : در تاریخ دوشنبه دویم ایکندی آی لوییل موافق سلخ صفر سنۀ احدی و سبعین... (جامعالتواریخ رشیدی)
نام یکی از ماههای مغولی و در زبان ترکی امروزی بمعنی عصر و پسین. (یادداشت بخط مؤلف) : در تاریخ دوشنبه دویم ایکندی آی لوییل موافق سلخ صفر سنۀ احدی و سبعین... (جامعالتواریخ رشیدی)
درختی است از تیره Ebenaceae و از جنس Diospyros که تنها یک گونۀ آن lotus Diospyros از درختان بومی جنگلهای کرانۀ دریای مازندران است. در جلگه تا ارتفاع 1100 متر از سطح دریا می روید. آنرا در آستارا و طوالش آمبر، در گیلان اربه یا اربا، در رامسر خرما، در مازندران خرمندی، در کیاکلا خرمنی، در رامیان انجیرخرما، در گرگان اندی خرما، انده خرما یا اندوخرما می خوانند. در آمل و نور و کجور درخت نر و مادۀ آن بنامهای مختلف خوانده میشود درخت نر، کهلو یا کلهو و درخت ماده، فرمنی یا فرمونی نامیده میشود. درخت خرمالو که در تهران فراوان می باشد درختی است پیوندی که پایۀ آن خرمندی بوده وروی آن گونۀ kaki Diospyros (که بومی ژاپن می باشد) پیوند گردیده است. خرمندی خاکهای شنی را دوست می دارد ولی در خاکهای بارخیز دیگر نیز می روید. خواهش درخت خرمندی از نظر روشنایی میانه است. بلندی آن به پانزده تا بیست متر و قطر آن به 0/80 متر می رسد. رویش آن تند است. ریشه اش سطحی و ستبر می باشد. درخت خرمندی بفراوانی جست می دهد و خیلی زود جنگل را فرامی گیرد و گاهی درختان گرانبها را در سایۀ خود نابود می کند. مصرف: 1- چوب خرمندی چندان خوب نیست زیرا تا نزدیک صدسالگی چوبدرون آن ناچیز است. مصرف عمده آن برای تهیۀ چوب تونلی و هیزم و زغال است. 2- میوۀ خرمندی کمی شیرین و گس است و روستائیان آنرا می خورند. شیرۀ آن که در گیلان بنام ’اربه دوشاب’ معروف است خورش لذیذی برای کته برنج می باشد. روش جنگلداری: این درخت از نظر جنگلبانی ارزش چندانی ندارد و چون در جنگلهای شمال ایران درختان گرانبها را در سایۀ خود تباه می کند هنگام آزاد کردن و روشن کردن جنگل باید آنرا برانداخت ولی خود آن در دامنه های تند برای جلوگیری از فرسایش خاک لازم است. شاخه زاد آن برای تهیۀ هیزم و زغال مناسب می باشد. (از جنگل شناسی ساعی صص 192-193). اربه. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به اربه شود
درختی است از تیره Ebenaceae و از جنس Diospyros که تنها یک گونۀ آن lotus Diospyros از درختان بومی جنگلهای کرانۀ دریای مازندران است. در جلگه تا ارتفاع 1100 متر از سطح دریا می روید. آنرا در آستارا و طوالش آمبر، در گیلان اربه یا اربا، در رامسر خرما، در مازندران خرمندی، در کیاکلا خرمنی، در رامیان انجیرخرما، در گرگان اندی خرما، انده خرما یا اندوخرما می خوانند. در آمل و نور و کجور درخت نر و مادۀ آن بنامهای مختلف خوانده میشود درخت نر، کهلو یا کلهو و درخت ماده، فرمنی یا فرمونی نامیده میشود. درخت خرمالو که در تهران فراوان می باشد درختی است پیوندی که پایۀ آن خرمندی بوده وروی آن گونۀ kaki Diospyros (که بومی ژاپن می باشد) پیوند گردیده است. خرمندی خاکهای شنی را دوست می دارد ولی در خاکهای بارخیز دیگر نیز می روید. خواهش درخت خرمندی از نظر روشنایی میانه است. بلندی آن به پانزده تا بیست متر و قطر آن به 0/80 متر می رسد. رویش آن تند است. ریشه اش سطحی و ستبر می باشد. درخت خرمندی بفراوانی جست می دهد و خیلی زود جنگل را فرامی گیرد و گاهی درختان گرانبها را در سایۀ خود نابود می کند. مصرف: 1- چوب خرمندی چندان خوب نیست زیرا تا نزدیک صدسالگی چوبدرون آن ناچیز است. مصرف عمده آن برای تهیۀ چوب تونلی و هیزم و زغال است. 2- میوۀ خرمندی کمی شیرین و گس است و روستائیان آنرا می خورند. شیرۀ آن که در گیلان بنام ’اربه دوشاب’ معروف است خورش لذیذی برای کته برنج می باشد. روش جنگلداری: این درخت از نظر جنگلبانی ارزش چندانی ندارد و چون در جنگلهای شمال ایران درختان گرانبها را در سایۀ خود تباه می کند هنگام آزاد کردن و روشن کردن جنگل باید آنرا برانداخت ولی خود آن در دامنه های تند برای جلوگیری از فرسایش خاک لازم است. شاخه زاد آن برای تهیۀ هیزم و زغال مناسب می باشد. (از جنگل شناسی ساعی صص 192-193). اربه. (یادداشت بخط مؤلف). رجوع به اَرْبه شود
ولایتی است در فارس. (برهان). شهرکی است به فارس گرمسیر و در او از همه گونه میوه باشد و انگور از همه بیشتر بود و آب روان دارد و درخت خرما باشد اما آنجا هوا معتدل تر است از دیگر شهرهای گرمسیری و جامع و منبر دارد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 139). شهری کوچک است و گرمسیری و غله خرما و انگور و همه نوع میوه دارد و انگور بیشتر بود و مردم آنجا بیشتر پیشه ور باشند. (نزهه القلوب ص 119). نام یکی از دهستانهای هفت گانه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد و محدود است از شمال به کوه سفیدار و دهستان خفر جهرم، از جنوب به دهستان سیمکان، از خاور به دهستان گوکان بخش خفر، از باختر به ارتفاعات پودنو و پشمه. موقعیت طبیعی آن جلگه. هوایش سالم. و آب آن از چشمه سارها و قنوات. محصولات عمده اش بادام و کشمش و گل سرخ و تریاک و لبنیات و انار است. تعداد آبادی های آن 9 و جمعیت در حدود 7500 تن و آبادیهای مهم آن شبانکاره و ده بالا مرکز قصبۀ میمند است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). و رجوع به جغرافیای غرب ایران و فارسنامۀ ناصری شود
ولایتی است در فارس. (برهان). شهرکی است به فارس گرمسیر و در او از همه گونه میوه باشد و انگور از همه بیشتر بود و آب روان دارد و درخت خرما باشد اما آنجا هوا معتدل تر است از دیگر شهرهای گرمسیری و جامع و منبر دارد. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 139). شهری کوچک است و گرمسیری و غله خرما و انگور و همه نوع میوه دارد و انگور بیشتر بود و مردم آنجا بیشتر پیشه ور باشند. (نزهه القلوب ص 119). نام یکی از دهستانهای هفت گانه بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد و محدود است از شمال به کوه سفیدار و دهستان خفر جهرم، از جنوب به دهستان سیمکان، از خاور به دهستان گوکان بخش خفر، از باختر به ارتفاعات پودنو و پشمه. موقعیت طبیعی آن جلگه. هوایش سالم. و آب آن از چشمه سارها و قنوات. محصولات عمده اش بادام و کشمش و گل سرخ و تریاک و لبنیات و انار است. تعداد آبادی های آن 9 و جمعیت در حدود 7500 تن و آبادیهای مهم آن شبانکاره و ده بالا مرکز قصبۀ میمند است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). و رجوع به جغرافیای غرب ایران و فارسنامۀ ناصری شود
قصبه ای است از مضافات غزنین. (برهان) (غیاث). شهری از مضافات غزنین. (ناظم الاطباء). نام قریه ای به غزنه میان بامیان و غور و احمد بن حسن میمندی وزیر سلطان محمود غزنوی از آنجاست. (یادداشت مؤلف). موضعی است به غزنین و از آنجا بوده خواجه احمدحسن میمندی وزیر سلطان محمود که عنصری در تعریف باغ و خانه او قصیده ای ساخته و در آن گفته است: بدان صفات به میمند باغ خواجۀ ماست که کدخدای جهان است و سید احرار. عنصری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 108). سوی یمن آباد و میمند رفت به تماشا و شکار. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 528)
قصبه ای است از مضافات غزنین. (برهان) (غیاث). شهری از مضافات غزنین. (ناظم الاطباء). نام قریه ای به غزنه میان بامیان و غور و احمد بن حسن میمندی وزیر سلطان محمود غزنوی از آنجاست. (یادداشت مؤلف). موضعی است به غزنین و از آنجا بوده خواجه احمدحسن میمندی وزیر سلطان محمود که عنصری در تعریف باغ و خانه او قصیده ای ساخته و در آن گفته است: بدان صفات به میمند باغ خواجۀ ماست که کدخدای جهان است و سید احرار. عنصری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 108). سوی یمن آباد و میمند رفت به تماشا و شکار. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 528)
میلاد در فارسی: زایشی منسوب به میلاد، منسوب به میلاد مسیح. یا تاریخ میلادی. یاسال میلادی. توضیح بعض محققان معاصرازاستعمال} میلادی {در مورد سال و تاریخ فرنگیان خودداری کنند و گویند} میلادی {منسوب به} میلاد {است مطلقا و در مورد ما نحن فیه کلمه} مسیحی {را بکار برند (سال... مسیحی) ولی باید دانست که میلادی در فارسی علم بالغلبه شده و مرحوم علامه قزوینی کلمه} میلادیه {را بهمین معنی بکار برده
میلاد در فارسی: زایشی منسوب به میلاد، منسوب به میلاد مسیح. یا تاریخ میلادی. یاسال میلادی. توضیح بعض محققان معاصرازاستعمال} میلادی {در مورد سال و تاریخ فرنگیان خودداری کنند و گویند} میلادی {منسوب به} میلاد {است مطلقا و در مورد ما نحن فیه کلمه} مسیحی {را بکار برند (سال... مسیحی) ولی باید دانست که میلادی در فارسی علم بالغلبه شده و مرحوم علامه قزوینی کلمه} میلادیه {را بهمین معنی بکار برده
لوله باریکی است که ادرار را از لگنچه به مثانه میاورد. طولش 25 از قسمت کمری خاصره یی - لگنی و جدار مثانه سانتیمتراست و مرتبامیگذرد. تعداد لوله های میزه نای درانسان یک زوج است و هر لوله مربوط بیکی از کلیه ها است. لوله های میزه نای در عقب همه احشای شکم و پرده صفاق واقعند. میزه نای ها در تماس باجدار مثانه مسیرمایلی دارند بقسمی که فاصله ظنها دو سانتیمتر بیش نیست در حالی که قبل از تماس با مثانه فاصله آنها در حدود 4 سانتیمترمیباشد. در قعر مثانه دو میزه نای هرکدام بواسطه سوراخی در مثانه باز میشوند و با سوراخ مجرای پیشاب راه 3 زاویه مثلثی را بوجود میاورند بنام مثلث لیوتود حالب میزنای
لوله باریکی است که ادرار را از لگنچه به مثانه میاورد. طولش 25 از قسمت کمری خاصره یی - لگنی و جدار مثانه سانتیمتراست و مرتبامیگذرد. تعداد لوله های میزه نای درانسان یک زوج است و هر لوله مربوط بیکی از کلیه ها است. لوله های میزه نای در عقب همه احشای شکم و پرده صفاق واقعند. میزه نای ها در تماس باجدار مثانه مسیرمایلی دارند بقسمی که فاصله ظنها دو سانتیمتر بیش نیست در حالی که قبل از تماس با مثانه فاصله آنها در حدود 4 سانتیمترمیباشد. در قعر مثانه دو میزه نای هرکدام بواسطه سوراخی در مثانه باز میشوند و با سوراخ مجرای پیشاب راه 3 زاویه مثلثی را بوجود میاورند بنام مثلث لیوتود حالب میزنای