جدول جو
جدول جو

معنی میلت - جستجوی لغت در جدول جو

میلت
(مَ لِ)
نام یکی از شهرهای قدیم و مشهور که در ساحل غربی آسیای صغیر قرار داشته و بعدها به دو قسمت تقسیم شده است. نخست بوسیلۀ مهاجران کرت بنا شد و بعد مهاجران یونیۀ یونان به تجدید بنای آن پرداختند به طوری که در سال 750 قبل از میلاد آبادترین شهر یونیه و بعدها بزرگترین شهر تجارتی دنیا بوده است و به واسطۀ آبادی و زیبایی مردم آن به ثروت و رفاه فوق العاده ای دست یافتند. تالس دانشمند مشهور قرن ششم میلادی در سال 587 میلادی بدان شهر رفته و بتدریس پرداخته است. در سال 504 میلادی وسیلۀ پادشاهان ایران ضبط و نهب و غارت شد تا سرانجام در دورۀ حکومت سلجوقی و بعد تیموری بکلی ویران شد و اکنون خرابه های آن برجاست. (از قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به ایران باستان ج 1 ص 654 و 651 و 866و ج 2 ص 1518 و 1888 و 1940 و فهرست هر سه جلد شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تیلت
تصویر تیلت
تیلت (Tilt) یکی از تکنیک های حرکت دوربین در فیلم برداری و سینما است که به تغییر زاویه دوربین در محور عمودی اشاره دارد. در این تکنیک، دوربین به سمت بالا یا پایین حرکت می کند، بدون اینکه موقعیت افقی آن تغییر کند. تیلت معمولاً برای ایجاد تأثیرات بصری خاص یا دنبال کردن حرکت عمودی سوژه ها به کار می رود.
کاربردهای تیلت
1. نمایش ارتفاع :
- یکی از کاربردهای رایج تیلت، نمایش ارتفاع یا ابعاد عمودی است. برای مثال، زمانی که می خواهیم ارتفاع یک ساختمان بلند یا یک درخت بزرگ را نشان دهیم، دوربین از پایین به بالا تیلت می شود.
2. تبعیت از حرکت سوژه :
- تیلت می تواند برای دنبال کردن حرکت عمودی سوژه ها استفاده شود. برای مثال، هنگامی که یک شخصیت از پله ها بالا می رود یا از نردبان پایین می آید، دوربین به سمت بالا یا پایین تیلت می شود تا حرکت او را دنبال کند.
3. ایجاد تأثیرات روانی :
- حرکت تیلت می تواند تأثیرات روانی خاصی ایجاد کند. تیلت به سمت بالا می تواند حس عظمت یا قدرت را منتقل کند، در حالی که تیلت به سمت پایین ممکن است حس ضعف یا کوچک بودن را القا کند.
4. ایجاد تعلیق :
- تیلت می تواند برای ایجاد تعلیق و افزایش تنش در یک صحنه به کار رود. برای مثال، دوربین می تواند به آرامی از پایین به بالا حرکت کند تا یک تهدید یا خطر را به تدریج به مخاطب نشان دهد.
نحوه اجرای تیلت
1. استفاده از سه پایه :
- برای اجرای تیلت به صورت نرم و روان، معمولاً از سه پایه استفاده می شود. سه پایه هایی که قابلیت حرکت عمودی دارند، به دوربین اجازه می دهند تا به سمت بالا یا پایین حرکت کند.
2. کنترل سرعت :
- سرعت حرکت دوربین در تیلت بسیار مهم است. حرکت سریع می تواند حس شتاب یا اضطراب را منتقل کند، در حالی که حرکت آهسته می تواند به ایجاد حس تأمل یا تعلیق کمک کند.
3. ترکیب با دیگر حرکات دوربین :
- تیلت می تواند با دیگر حرکات دوربین مانند پن (Pan) یا تراکینگ (Tracking) ترکیب شود تا تأثیرات بصری پیچیده تری ایجاد کند.
مثال های استفاده از تیلت در فیلم ها
- `تایتانیک` (Titanic) : در صحنه ای که دوربین از پایین به بالا تیلت می کند تا عظمت کشتی تایتانیک را نشان دهد.
- `ماتریکس` (The Matrix) : در صحنه هایی که دوربین از پایین به بالا تیلت می کند تا شخصیت ها را به صورت قهرمانانه نشان دهد.
تیلت یکی از تکنیک های اساسی و تأثیرگذار در فیلم برداری است که به کارگردانان و فیلم برداران امکان می دهد تا داستان را به شیوه ای جذاب تر و بصری تر روایت کنند.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از میله
تصویر میله
جسمی باریک، استوانه ای و معمولاً فلزی، میل، میلۀ باریک فلزی برای بافتنی، میل بافتنی، در علم زیست شناسی رشته ای باریک در زیر پرچم گل، فیله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مالت
تصویر مالت
دانۀ غلات که پس از خیس کردن و جوانه زدن خشک می کنند و دارای دیاستاز، دکسترین، مالتوز و پروتئین است
تب مالت، در پزشکی بیماری واگیردار که به واسطۀ میکروب مخصوصی به انسان و بعضی حیوانات مانند گاو گوسفند و خوک عارض می شود و گاه از حیوانات مریض یا به واسطۀ خوراکی ها و نوشیدنی های آلوده به انسان سرایت می کند و با تب های مکرر به فاصله های منظم ضعف کم خونی و افسردگی روحی همراه است، بروسلوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهلت
تصویر مهلت
زمان مشخص برای انجام کاری، فرصت دادن، زمان دادن
مهلت خواستن: زمان خواستن، فرصت طلبیدن
مهلت دادن: زمان دادن، فرصت دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزلت
تصویر مزلت
لغزیدن و افتادن، لغزش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مذلت
تصویر مذلت
خوار شدن، خواری و پستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ژیلت
تصویر ژیلت
نوعی لباس جلوبستۀ بدون آستین، جلیقه
فرهنگ فارسی عمید
(لَ)
حیله. مکر. دستان. تدبیر. غدر. بهانه. فریب. (ناظم الاطباء). زرق. دلغم. (لغت نامۀ اسدی) :
کنون جویی همی حیلت که گشتی سست و بی طاقت
ترادیدم به برنایی فسارآهخته و لانه.
کسایی.
می بدانید کاین جهان فسوس
همه باد است و حیلت و دلغم.
خطیری.
راستی در کار برتر حیلت است
راستی کن تا نبایدت احتیال.
ناصرخسرو.
فاش کن حیلت بداندیشان
تا نگویند غافلی ز ایشان.
اوحدی.
بحیلت او را بیرون آوردند. (کلیله و دمنه).
- حیلت آموز، حیله گر. حیله ساز:
میباش فقیه طاعت اندوز
اما نه فقیه حیلت آموز.
نظامی.
- حیلت پژوه، حیلت رفتار و حیلت پیشه:
مرد حیلت پژوه گفت که من
سنجمش ناشکسته هم بر من.
امیرخسرو (ازآنندراج).
- حیلت ساز، حیله ساز. حیله گر:
ز هیچ گونه بدو جادوان حیلت ساز
بکار برد ندانند حیلت و نیرنگ.
فرخی.
- حیلت کردن، علاج کردن. چاره کردن: گفتند این را (موی پای بلقیس را) به آهک نوره حیلت کنیم. (ترجمه طبری بلعمی).
- ، کوشیدن. سعی کردن. (یادداشت مرحوم دهخدا) : آن حضرت بر پهلوی افتاده بود (در غزوۀ احد) و نتوانست خاستن و تنها بمانده بود و کس با او نمانده حیلت کرد و بازنشست و بر پای خاست. (ترجمه طبری بلعمی).
- حیلت گر، محتال. مکار:
چرخ حیلت گر است و حیلۀ او
نخرد مرد هوشیار بصیر.
ناصرخسرو.
فاسق و فاجر واهل فساد و حیلت گر را تربیت نکند. (گلستان).
- حیلت گری، احتیال و مکر:
بگفت ای جلیس مبارک نفس
نخوردم به حیلت گری مال کس.
سعدی.
و رجوع به حیله شود
لغت نامه دهخدا
(لُ)
راهبر هواپیما یا قایق. رانندۀ طیاره و کرجی، نوعی ماهی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پیلت
تصویر پیلت
راهبر هواپیما یا قایق، نوعی ماهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میلی
تصویر میلی
گربه سنور. منسوب به میل: (مادر هشت میلی جزیره بودیم)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژیلت
تصویر ژیلت
بی آستین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیلت
تصویر زیلت
فرانسوی نیم تنه
فرهنگ لغت هوشیار
مرضی عفونی که عاملش را نوعی باکتری بنام میکروکوکوس ملیتنسیس میدانند علائم کلینیکی این ناخوشی بواسطه وجود درد در اندامها و ترشح عرق فراوان و تب مشخصی است، سیر مرض طولانی است و گاهی تا یکسال طول میکشد و بسیار امکان عود کردن آن نیز میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
میل کوچک، قسمی پارچه که ازآن قبا میکردند: ... (هریک فراخور مرتبه مخلع گردیدند. سایر جماعت را اعلی و اوسط و ادنی قرار داده: اعلی را قباهای زربفت و دارایی باف ... و اوسط را قباهای میلک و مطبق و نعلبند... داده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میله
تصویر میله
مانند میل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهلت
تصویر مهلت
زمان، اجل، مهلت، فرصت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از میلیت
تصویر میلیت
فرانسوی آماس مغز تیره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیلت
تصویر حیلت
مکر، حیله، تدبیر، بهانه، فریب، دستان
فرهنگ لغت هوشیار
جای فرود آمدن، زمان فرود آمدن، منزل مقام جای باش، کوی برزن: اندر شهر کوشکها بود و بعضی محلتها پراکنده دور از یکدیگر باشند، جمع محلات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مذلت
تصویر مذلت
ذلالت، خوار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملیت
تصویر ملیت
قومیت، صفات ملتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزلت
تصویر مزلت
لغزیدن، لغزش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مضلت
تصویر مضلت
جای گمراهی و ضلالت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مگلت
تصویر مگلت
مجله، نام کتابی از توران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیلت
تصویر حیلت
((لَ))
قدرت، توانایی، چاره، فریب، نیرنگ، حیله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ژیلت
تصویر ژیلت
((لِ))
نام تجارتی خودتراش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مالت
تصویر مالت
جوانه غلات به ویژه جو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مذلت
تصویر مذلت
((مَ ذَ لَّ))
خواری، ذلیلی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مضلت
تصویر مضلت
((مَ ض لَُ))
جایی که انسان راه را گم می کند، ضلالت، گمراهی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملیت
تصویر ملیت
((مِ یَّ))
قومیت، آنچه مربوط به قوم و ملت باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از میله
تصویر میله
((لِ))
قطعه نازک و دراز فلزی یا چوبی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهلت
تصویر مهلت
((مُ لَ))
درنگ، تأخیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مزلت
تصویر مزلت
((مَ زِ لَّ))
لغزیدن
فرهنگ فارسی معین