سوی دست چپ، خلاف میمنه. (ناظم الاطباء). سوی چپ. (آنندراج) (منتهی الارب). دست چپ. (مهذب الاسماء) (دهار). خلاف میمنه. (از اقرب الموارد). سمت چپ. سوی دست چپ. یسر. میسره. مقابل میمنه. (یادداشت مؤلف)
سوی دست چپ، خلاف میمنه. (ناظم الاطباء). سوی چپ. (آنندراج) (منتهی الارب). دست چپ. (مهذب الاسماء) (دهار). خلاف میمنه. (از اقرب الموارد). سمت چپ. سوی دست چپ. یسر. میسره. مقابل میمنه. (یادداشت مؤلف)
میسره در فارسی (جرانغار در مغولی)، چپگاه ،طرف چپ، جانب چپ میدان جنگ، جناح ایسر، مقابل میمنه، قسمتی از لشکریان که در جانب چپ میدان جنگ جای گیرند مقابل میمنه: (اصحاب مشامه درعرصات حضرت حشرگشته و میمنه بیخبر احزاب شیطان پیرامن جناب سلطان فرو گرفته و میسره غافل، جمع میاسر
میسره در فارسی (جرانغار در مغولی)، چپگاه ،طرف چپ، جانب چپ میدان جنگ، جناح ایسر، مقابل میمنه، قسمتی از لشکریان که در جانب چپ میدان جنگ جای گیرند مقابل میمنه: (اصحاب مشامه درعرصات حضرت حشرگشته و میمنه بیخبر احزاب شیطان پیرامن جناب سلطان فرو گرفته و میسره غافل، جمع میاسر
جامه ای که به روی جامه ها پوشند. (منتهی الارب، مادۀ وث ر) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بالشچه مانندی که پیش زین نهند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آنچه بر روی زین افکنند تا نشست سوار آسان بود. ج، مواثر، میاثر. (مهذب الاسماء) ، نمدزین. ج، مواثر، میاثر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، مرکبی از حریر و دیبا که معمول مردم ایران بوده. (ناظم الاطباء). مرکبی از حریر و دیبا. (منتهی الارب) (آنندراج) ، پوست شیر و دیگر ددان. (ناظم الاطباء). پوست دد. (منتهی الارب) (آنندراج)
جامه ای که به روی جامه ها پوشند. (منتهی الارب، مادۀ وث ر) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، بالشچه مانندی که پیش زین نهند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آنچه بر روی زین افکنند تا نشست سوار آسان بود. ج، مواثر، میاثر. (مهذب الاسماء) ، نمدزین. ج، مواثر، میاثر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، مرکبی از حریر و دیبا که معمول مردم ایران بوده. (ناظم الاطباء). مرکبی از حریر و دیبا. (منتهی الارب) (آنندراج) ، پوست شیر و دیگر ددان. (ناظم الاطباء). پوست دد. (منتهی الارب) (آنندراج)
به سوی چپ گرفتن. (منتهی الارب، مادۀ ی س ر) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کسی را سوی چپ ببردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، نرم وآسان و رام کردن، آسان گرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). با کسی آسان فرا گرفتن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، با هم نرمی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
به سوی چپ گرفتن. (منتهی الارب، مادۀ ی س ر) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کسی را سوی چپ ببردن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، نرم وآسان و رام کردن، آسان گرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). با کسی آسان فرا گرفتن. (المصادر زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، با هم نرمی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
تأنیث مسیر. مدت سیر: بینهما مسیره یوم، أی مسافه سیر یوم، یعنی میان آن دو به اندازۀ سیر کردن روزی است. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). راه: مسیره یوم و لیله، رفتن یک شباروزه. (دهار). در حدیث است: نصرت بالرعب مسیره شهر. (اقرب الموارد)
تأنیث مسیر. مدت سیر: بینهما مسیره یوم، أی مسافه سیر یوم، یعنی میان آن دو به اندازۀ سیر کردن روزی است. (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). راه: مسیره یوم و لیله، رفتن یک شباروزه. (دهار). در حدیث است: نصرت بالرعب مسیره شهر. (اقرب الموارد)