جدول جو
جدول جو

معنی میزندگی - جستجوی لغت در جدول جو

میزندگی
(زَ دَ / دِ)
کیفیت و حالت میزنده. میزش. اسم مصدر از میختن و میزیدن به معنی بول کردن. (از یادداشت مؤلف). رجوع به میزیدن و میختن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیچندگی
تصویر پیچندگی
پیچنده بودن، حالت و چگونگی پیچنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیبندگی
تصویر زیبندگی
شایستگی، برازندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانندگی
تصویر مانندگی
مانند بودن، شبیه و نظیر بودن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ریسندگی
تصویر ریسندگی
عمل ریسیدن، شغل و عمل ریسنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سازندگی
تصویر سازندگی
سازنده بودن، عمل سازنده، در موسیقی ساز زدن، نواختن، نوازندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دوزندگی
تصویر دوزندگی
خیّاطی، عمل دوختن لباس یا چیز دیگر، دوخت و دوز، خیاطت، درزی گری
پیشۀ دوزنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مازندری
تصویر مازندری
مازندرانی، برای مثال از این گشته ای گر بدانی تو بنده / شه شگنی و میر مازندری را (ناصرخسرو - ۱۴۳)
فرهنگ فارسی عمید
(گُ زَ دَ / دِ)
عمل گمیزنده. عمل شاش و گمیز کننده. گمیزنده بودن
لغت نامه دهخدا
(مَ زَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی مزنده. چشندگی. رجوع به مزنده و مزیدن شود
لغت نامه دهخدا
(رَ دَ / دِ)
حالت و صفت میرنده. (یادداشت مؤلف). رجوع به میرنده شود
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ/ دِ)
صفت لیزنده. حالت و چگونگی لیزنده
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ / دِ)
جریان و ریزش بسیار. (ناظم الاطباء) : دره، ریزندگی باران. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی بیزنده
لغت نامه دهخدا
(زَ دَ / دِ)
عمل خیزیدن
لغت نامه دهخدا
مانند بودن شباهت: مانندگی یکی است بعرضی... ندیدم من اندر جهان تا جور بدین فر و مانندگی با پدر. (شا. بخ 768: 3)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مالندگی
تصویر مالندگی
حالت و کیفیت مالنده مالش
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به مازندر مازندران از مردم مازندران: ازین گشته ای گربدانی توبنده شه شرقی و میر مازندری را. (ناصر خسرو. 14)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغزندگی
تصویر لغزندگی
کیفیت لغزنده لغزنده بودن لیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لرزندگی
تصویر لرزندگی
چگونگی و حالت لرزنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یازندگی
تصویر یازندگی
تمدد، کش و قوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیچندگی
تصویر پیچندگی
حالت و کیفیت پیچنده عمل پیچنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستیزندگی
تصویر ستیزندگی
خصومت، منازعه، مناقشه، لجاجت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازندگی
تصویر سازندگی
عمل سازنده بودن، مطربی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیبندگی
تصویر زیبندگی
شایستگی سزاواری، برازندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوزندگی
تصویر دوزندگی
خیاطی، سوزنکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بازندگی
تصویر بازندگی
حیله گری، مکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بینندگی
تصویر بینندگی
بینایی بیننده بودن، وقوف ادراک، عاقبت اندیشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارزندگی
تصویر ارزندگی
عمل ارزیدن ارزنده بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سازندگی
تصویر سازندگی
((زَ دِ))
ساختن، سازنده بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زیبندگی
تصویر زیبندگی
((بَ دَ یا دِ))
شایستگی، برازندگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مانندگی
تصویر مانندگی
شباهت، تشابه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دیرندگی
تصویر دیرندگی
دوام
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سرزندگی
تصویر سرزندگی
Effervescence, Liveliness, Peppiness, Perkiness, Spiritedness, Vivaciousness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از سازندگی
تصویر سازندگی
Constructiveness
دیکشنری فارسی به انگلیسی