متهوّر و باجرأت. (ناظم الاطباء) ، شکارکننده شیر. آنکه شیر را صید کند، کنایه از دلیر. شجاع. (فرهنگ فارسی معین) : در بزم درم باری ودینارفشانیست در رزم مبارزشکر و شیرشکاریست. فرخی (دیوان ص 22)
متهوّر و باجرأت. (ناظم الاطباء) ، شکارکننده شیر. آنکه شیر را صید کند، کنایه از دلیر. شجاع. (فرهنگ فارسی معین) : در بزم درم باری ودینارفشانیست در رزم مُبارزشکر و شیرشکاریست. فرخی (دیوان ص 22)
رئیس و مهتر شکارچیان. (ناظم الاطباء). مهتر قورچیان. (آنندراج). لقب رئیس شکارچیان شاه. شکارچی باشی. (یادداشت مؤلف). لقب مهتر نخجیرگران دربار، قوشچی باشی و بازدار و دارندۀ مرغان شکاری. (ناظم الاطباء). مهتر قوشچیان شاه چه قوش به معنی باز شکاری است و قوشچی یعنی مسؤول و دارندۀ باز شکاری سلطنتی. (از یادداشت مؤلف)
رئیس و مهتر شکارچیان. (ناظم الاطباء). مهتر قورچیان. (آنندراج). لقب رئیس شکارچیان شاه. شکارچی باشی. (یادداشت مؤلف). لقب مهتر نخجیرگران دربار، قوشچی باشی و بازدار و دارندۀ مرغان شکاری. (ناظم الاطباء). مهتر قوشچیان شاه چه قوش به معنی باز شکاری است و قوشچی یعنی مسؤول و دارندۀ باز شکاری سلطنتی. (از یادداشت مؤلف)
میناساز، (ناظم الاطباء)، استادی که کار مینائی کرده باشد، (آنندراج)، آنکه میناکاری کند، کسی که میناهای ملون را آب کرده بر ظرف طلا یا نقره کار کند و بدل رنگهای جواهر نماید، (انجمن آرا)، رجوع به میناساز و میناگر شود، کار کرده و ساخته با مینا، مینا کار کرده، (آنندراج)، آنچه بر روی آن میناکاری شده باشد: شیشۀ ما محتسب از بس که بر دیوار زد کرد میناکار آخر خانه خمار را، ملاطاهر غنی (از آنندراج)، - خانه میناکار، خانه ای که در آن میناکاری شده باشد، - قصر میناکار، قصری که در آن میناکاری شده باشد
میناساز، (ناظم الاطباء)، استادی که کار مینائی کرده باشد، (آنندراج)، آنکه میناکاری کند، کسی که میناهای ملون را آب کرده بر ظرف طلا یا نقره کار کند و بدل رنگهای جواهر نماید، (انجمن آرا)، رجوع به میناساز و میناگر شود، کار کرده و ساخته با مینا، مینا کار کرده، (آنندراج)، آنچه بر روی آن میناکاری شده باشد: شیشۀ ما محتسب از بس که بر دیوار زد کرد میناکار آخر خانه خمار را، ملاطاهر غنی (از آنندراج)، - خانه میناکار، خانه ای که در آن میناکاری شده باشد، - قصر میناکار، قصری که در آن میناکاری شده باشد