- مکر
- ترفند، فریب، نیرنگ
معنی مکر - جستجوی لغت در جدول جو
- مکر
- حیله، فریب، کلک، حقّه، نیرنگ، نارو، گول، تنبل، دستان، ترفند، گربه شانی، خدعه، غدر، تزویر، ترب، چاره، قلّاشی، خاتوله، ستاوه، شید، کید، دویل، شکیل، اشکیل، ریو، احتیال، روغان، دلام
- مکر
- حیله و خدعه و فریب دادگی، و تزویر و ریا
- مکر ((مَ))
- فریب، حیله
- مکر ((مِ کَ رّ))
- سخت حمله کننده در جنگ، شدید
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیاپی
عزیز، گرامی، بزرگ داشته شده
ویژگی کسی که کراهتاً به کاری می پردازد
تکرار شده، دوباره انجام شده، بازگوشده
بیزار نا خوش دارنده اکراه نماینده ناخوش دارنده: (مکره بگه بخل تو باشی و نه مطواع مطواع گه جود تو باشی و نه مکره) (منوچهری د. 90)
گرامی کرده شده و بزرگ داشته شده، گرامی، احترام کرده و عزیز داشته شده
آبشخور ستوران
بار بار کرده شده، دوباره، باز از نو
شتاب
Frequent, Recurrent
frequente, recorrente
częsty, powtarzający się
частый , повторяющийся
частий , повторюваний
frequent, terugkerend
häufig, wiederkehrend
frecuente, recurrente
fréquent, récurrent
frequente, ricorrente
बार-बार , आवर्ती
বারবার , পুনরাবৃত্তি
sering, berulang
sık, tekrarlayan
빈번한 , 반복적인
频繁的 , 反复的