معنی مکحله - جستجوی لغت در جدول جو

مکحله: سرمه دان

فرهنگ لغت هوشیار

مکحله: سرمه دان

فرهنگ فارسی معین

مکحله: میلۀ سرمه کشی

فرهنگ فارسی عمید

مرحله

گامه

فرهنگ واژه فارسی سره

مرحله

جای فرود آمدن، منزل، جای کوچ کردن، مسافتی که مسافر در یک روز طی کند

فرهنگ فارسی عمید

متکحله

مونث متکحل

فرهنگ لغت هوشیار

مرحله

منزلی که از آنجا بار می بندند و حرکت می کنند، کوچگاه، منزلگاه

فرهنگ لغت هوشیار

منحله

منحله در فارسی مونث منحل: بر چیده مونث منحل: (شرکت منحله) توضیح در فارسی گاه بدون مراعات تذکیر و تانیث آید: (حزب منحله)

فرهنگ لغت هوشیار

مرحله

((مَ حَ لَ یا لِ))

منزل، منزلگاه

فرهنگ فارسی معین

محله

کوی، برزن

فرهنگ واژه فارسی سره

مکحل

میل باریکی که با آن سرمه به چشم می کشند

فرهنگ فارسی عمید

محله

قسمتی از شهر با چندین خیابان، کوچه و مغازه، کوی، برزن

فرهنگ فارسی عمید

کحله

چشم پنام

فرهنگ لغت هوشیار

محله

کوی، برزن، قسمتی از قسمتهای شهری یا قریه ای

فرهنگ لغت هوشیار

مکحل

گرد آمده، ریخته میل باریک که بوسیله آن سرمه بچشم کشند سرمه سا. سرمه ریخته (چشم)

فرهنگ لغت هوشیار

محله

((مَ حَ لِّ))

جای فرود آمدن، قسمتی از شهر، کوی، برزن، جمع محلات

فرهنگ فارسی معین

مکحل

((مِ حَ))

میل باریکی که با آن سرمه در چشم می کشند، جمع مکاحل

فرهنگ فارسی معین

مکحل

سرمه کشیده

فرهنگ فارسی عمید

محله

Neighborhood

دیکشنری فارسی به انگلیسی

محله

bairro

دیکشنری فارسی به پرتغالی

محله

Nachbarschaft

دیکشنری فارسی به آلمانی

محله

sąsiedztwo

دیکشنری فارسی به لهستانی

محله

соседство

دیکشنری فارسی به روسی

محله

район

دیکشنری فارسی به اوکراینی

محله

buurt

دیکشنری فارسی به هلندی

محله

vecindario

دیکشنری فارسی به اسپانیایی

محله

quartier

دیکشنری فارسی به فرانسوی

محله

quartiere

دیکشنری فارسی به ایتالیایی

محله

मोहल्ला

دیکشنری فارسی به هندی

محله

lingkungan

دیکشنری فارسی به اندونزیایی

محله

이웃

دیکشنری فارسی به کره ای

محله

שכונה

دیکشنری فارسی به عبری

محله

邻里

دیکشنری فارسی به چینی

محله

近隣

دیکشنری فارسی به ژاپنی

محله

mahalle

دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

معنی مکحله - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما