کاری با ماشین انجام یافته چنانکه زراعت مکانیزه. (از لاروس). - مکانیزه کردن، با ابزار و وسائل ماشینی کاری را انجام دادن. ، شبیه ماشین شده: ماشین انسانها را مکانیزه می کند. (از لاروس)
کاری با ماشین انجام یافته چنانکه زراعت مکانیزه. (از لاروس). - مکانیزه کردن، با ابزار و وسائل ماشینی کاری را انجام دادن. ، شبیه ماشین شده: ماشین انسانها را مکانیزه می کند. (از لاروس)
مکان جای باشش: (از او در خواستند که در آن نواحی مکان گاه ایشان معین کند) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور 14) توضیح} مکان {خود اسم مکان است و احتیاجی به پسوند مکان ندارد ولی در فارسی ازین نوع مستعمل است مانند: معبد جای
مکان جای باشش: (از او در خواستند که در آن نواحی مکان گاه ایشان معین کند) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور 14) توضیح} مکان {خود اسم مکان است و احتیاجی به پسوند مکان ندارد ولی در فارسی ازین نوع مستعمل است مانند: معبد جای
فرانسوی از یونانی کوشبار تاثیرات متقابل اجزای دستگاهی که برای منظور و غرض خاصی بکار افتاده است، مجموعه آلات برای تولید حرکت در یک دستگاه: (مکانیسم ساعت)
فرانسوی از یونانی کوشبار تاثیرات متقابل اجزای دستگاهی که برای منظور و غرض خاصی بکار افتاده است، مجموعه آلات برای تولید حرکت در یک دستگاه: (مکانیسم ساعت)