جدول جو
جدول جو

معنی مکانیزه

مکانیزه
دارای دستگاه های ماشینی، ماشینی شده
تصویری از مکانیزه
تصویر مکانیزه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مکانیزه

مکانیزه

مکانیزه
ماشینی کردن، استفاده از ماشین آلات صنعتی، ویژگی کاری که به وسیله ماشین انجام شود، ماشینی (واژه فرهنگستان)
مکانیزه
فرهنگ فارسی معین

مکانیزه

مکانیزه
کاری با ماشین انجام یافته چنانکه زراعت مکانیزه. (از لاروس).
- مکانیزه کردن، با ابزار و وسائل ماشینی کاری را انجام دادن.
، شبیه ماشین شده: ماشین انسانها را مکانیزه می کند. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا

مکانیزم

مکانیزم
فرانسوی از یونانی کوشبار تاثیرات متقابل اجزای دستگاهی که برای منظور و غرض خاصی بکار افتاده است، مجموعه آلات برای تولید حرکت در یک دستگاه: (مکانیسم ساعت)
فرهنگ لغت هوشیار