- مکابیج
ذرت
معنی مکابیج - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شاخه ای در علم فیزیک که به بررسی نیروهای مختلف و تاثیر آن ها بر اجسام می پردازد، کسی که کارش تعمیر ماشین آلات است، مکانیسین
(مَ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ مکبون و مکبونه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). جمع واژۀ مکبونه. (ناظم الاطباء). رجوع به مکبون و مکبونه شود
(مَ)
لغت نامه دهخدا
در لهجۀ گیلانی، ذرت. بلال. گندم مکه (مکا، همان مکه است و بوج، برنج و گندم سبز نارسیده که ستول کنند بزبان گیل دیلمانی). (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
رنج کشیدن سختی دیدن: (این حرفه از مکابدت زراعت و تحمل حرارت هواجر و معانات حراثت بهتر است بعد ازین معبری کنم) (روضه العقول. مقدمه مرزبان نامه. چا. 1337 ص یا)
فند شناسی فرانسوی کوشار در زبان فارسی این واژه را به جای مکانیسین به کار می برند علم حرکات و شناسایی توازن و تعادل بین نیروها و بکاربردن قوانین آنها
مکابده و مکابدت فارسی: زهنجه دیدن رنج کشیدن رنج کشیدن سختی دیدن: (این حرفه از مکابدت زراعت و تحمل حرارت هواجر و معانات حراثت بهتر است بعد ازین معبری کنم) (روضه العقول. مقدمه مرزبان نامه. چا. 1337 ص یا)
بزرگی خود را بدیگری ثابت کردن خود را بزرگ جلوه دادن، جنگ کردن معارضه کردن، بزرگ منشی، معارضه ستیزه
جمع مصباح، چراغ ها جام های غار جی جمع مصباح چراغها: و تحیت فراوان بر یاران و اهل بیت او که مصابیح ممالک تقوی و مفاتیح ابواب ارشاد و هدی بودند
جمع مدبور، بخت برگشتگان تیره بختان خستگان زخمیان جمع مدبور بدبختان: سلطان بفرمود تابر سبیل استدارج... لشکر او پشت فرا دادند و آن مدابیر بدان خدعت مغرور گشتند... توضیح مدبور در دزی ذکر گردیده
((مِ))
فرهنگ فارسی معین
شاخه ای از علم فیزیک که موضوع آن بررسی انرژی و نیرو و تأثیر آن ها بر اجسام است، ماشینی
