جدول جو
جدول جو

معنی مدابیر

مدابیر
مدبرها، بدبخت ها، بخت برگشته ها، جمع واژۀ مدبر
تصویری از مدابیر
تصویر مدابیر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مدابیر

مدابیر

مدابیر
جمع مدبور، بخت برگشتگان تیره بختان خستگان زخمیان جمع مدبور بدبختان: سلطان بفرمود تابر سبیل استدارج... لشکر او پشت فرا دادند و آن مدابیر بدان خدعت مغرور گشتند... توضیح مدبور در دزی ذکر گردیده
فرهنگ لغت هوشیار

مدابیر

مدابیر
جَمعِ واژۀ مدبور، به معنی بدبخت است. (فرهنگ فارسی معین) : زعیم آن مدابیر و عظیم آن مخاذیل را منکوب و مکبوب به دوزخ فرستاد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 292). سلطان هر که از آن مدابیر می گردید و ایمان می آورداو را امان می داد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 425). بقایای آن مدابیر برمیدند و راه هزیمت گرفتند. (ترجمه تاریخ یمینی ص 394). تا بدین طریق اغراء و اضلال آن مدابیر مخاذیل در دریای ضلالت غرقه و در بیدای جهالت سرگشته شدند. (جهانگشای جوینی). تیرهایی که از اجل سهمی بود و از ضربت ملک الموت زخمی بر آن مدابیر پران کردند. (جهانگشای جوینی). تا وقت نماز جمله آواز برکشیدند و بر آن مدابیر حمله بردند. (جهانگشای جوینی)
لغت نامه دهخدا

حدابیر

حدابیر
جَمعِ واژۀ حدبار. ناقه های لاغر و سالهای قحط. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

تدابیر

تدابیر
جَمعِ واژۀ تدبیر. تدبیرها و بندوبست و ص-لاح دید. (ناظم الاطباء) : و انواع تدابیر موافق انوار تقادیر نمی آید. (سندبادنامه ص 55). رجوع به تدبیر شود
لغت نامه دهخدا

مداعیر

مداعیر
جَمعِ واژۀ داعره. به خلاف قیاس. (از اقرب الموارد). رجوع به داعِرَه شود
لغت نامه دهخدا