مچ کات (Match Cut) یک تکنیک تدوین در فیلم سازی است که در آن یک صحنه به صحنه ی بعدی با استفاده از ترکیب بصری یا معنایی مشابه منتقل می شود. این تکنیک به طور معمول برای ایجاد یک پیوستگی نرم و هموار بین دو صحنه استفاده می شود و می تواند به معنای ارتباط یا مشابهت بین دو موقعیت یا رویداد اشاره کند. یک مثال معروف از مچ کات در فیلم `۲۰۰۱: ادیسه فضایی` ساخته استنلی کوبریک دیده می شود، جایی که استخوان پرتاب شده توسط میمون در هوا با یک ماهواره فضایی در صحنه بعدی جفت می شود. این تکنیک به طور هوشمندانه ای گذر زمان و پیشرفت تکنولوژی را نشان می دهد. مچ کات به تدوین گرها این امکان را می دهد که به طور خلاقانه ارتباط های عمیق تری بین صحنه ها و ایده ها ایجاد کنند و به بیننده کمک کنند تا به درک بهتری از روایت برسند.
مچ کات (Match Cut) یک تکنیک تدوین در فیلم سازی است که در آن یک صحنه به صحنه ی بعدی با استفاده از ترکیب بصری یا معنایی مشابه منتقل می شود. این تکنیک به طور معمول برای ایجاد یک پیوستگی نرم و هموار بین دو صحنه استفاده می شود و می تواند به معنای ارتباط یا مشابهت بین دو موقعیت یا رویداد اشاره کند. یک مثال معروف از مچ کات در فیلم `۲۰۰۱: ادیسه فضایی` ساخته استنلی کوبریک دیده می شود، جایی که استخوان پرتاب شده توسط میمون در هوا با یک ماهواره فضایی در صحنه بعدی جفت می شود. این تکنیک به طور هوشمندانه ای گذر زمان و پیشرفت تکنولوژی را نشان می دهد. مچ کات به تدوین گرها این امکان را می دهد که به طور خلاقانه ارتباط های عمیق تری بین صحنه ها و ایده ها ایجاد کنند و به بیننده کمک کنند تا به درک بهتری از روایت برسند.
مجلکا. عهدنامه. تعهدنامه: آنگاه ایلخان از حسام الدین مجلکاه ستاند که از بعد از قتل خلیفه تا مدتی معین اگر آنچه گفته به ظهور نپیوندد او را بکشد. (حبیب السیر چ 1 تهران جزو اول از مجلد ثالث ص 36). و رجوع به مادۀ قبل و مچلکا و مچلکه شود
مجلکا. عهدنامه. تعهدنامه: آنگاه ایلخان از حسام الدین مجلکاه ستاند که از بعد از قتل خلیفه تا مدتی معین اگر آنچه گفته به ظهور نپیوندد او را بکشد. (حبیب السیر چ 1 تهران جزو اول از مجلد ثالث ص 36). و رجوع به مادۀ قبل و مچلکا و مچلکه شود
لفظ ترکی است بمعنی عهدنامۀ مجرمان. (غیاث). مأخوذ از ترکی، تمسک و دستاویز و سند و شرط و عهد و اقرار. مچلکاه. مچلکه. (ناظم الاطباء) : هولاکوخان از وی بر آن سخن حجت طلبید بیچاره مچلکا باز داد. (جامع التواریخ رشیدی)
لفظ ترکی است بمعنی عهدنامۀ مجرمان. (غیاث). مأخوذ از ترکی، تمسک و دستاویز و سند و شرط و عهد و اقرار. مچلکاه. مچلکه. (ناظم الاطباء) : هولاکوخان از وی بر آن سخن حجت طلبید بیچاره مچلکا باز داد. (جامع التواریخ رشیدی)
حلوایی است خشک و آنرا از هفت مغز (مغز بادام گردو زردالو شفتالو پسته فندق و چلغوزه) تهیه کنند: کارمن خوب کرد بی صلتی هرکه او طمع مالکانه کند. (ابوالعباس لفا اق. 497)
حلوایی است خشک و آنرا از هفت مغز (مغز بادام گردو زردالو شفتالو پسته فندق و چلغوزه) تهیه کنند: کارمن خوب کرد بی صلتی هرکه او طمع مالکانه کند. (ابوالعباس لفا اق. 497)