- مُتَضَخِّم
- متورّم، باد کرده، ورم کرده
معنی مُتَضَخِّم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درخوٰاست دهنده، پیشرفته
عالم، یادگیرنده، آموزش دهنده، باهوش، تحصیل کرده
خودبزرگ پندار، سرافراز
مداخله گر، مزاحم
سلطنت طلب، کنترل کننده
بی اعتقاد، متلاشی شد
دیرآمد، دیر