معنی مُتَعَلِّم
مُتَعَلِّم
عالم، یادگیرنده، آموزش دهنده، باهوش، تحصیل کرده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُتَعَلِّم
مُتَعَلِّق
مُتَعَلِّق
مَربوط، مُرتَبِط
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَعَظِّم
مُتَعَظِّم
خُودبُزُرگ پِندار، سَراَفراز
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَقَلِّد
مُتَقَلِّد
تَقلِیدی
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَقَلِّب
مُتَقَلِّب
آشُفتِه، فَرّار، هَوَسباز، تَغییری، دَمدَمی
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَقَدِّم
مُتَقَدِّم
دَرخوٰاست دَهَندِه، پیشرَفتِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَعَصِّب
مُتَعَصِّب
تَعَصُّب آمیز، مُتِعَصِّب، لَجباز
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَعَسِّر
مُتَعَسِّر
پیچ خُوردِه، نامَطلوب، مُزاحِم
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَعَجِّل
مُتَعَجِّل
بی پَروا، عَجولانِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُتَعَجِّز
مُتَعَجِّز
وَسواسی، ناتَوَان
دیکشنری عربی به فارسی