- مَقبُول
- قابل بخشش، قابل قبول
معنی مَقبُول - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
متحیّر، مات و مبهوت، گیج کننده، سرگشته
درگیر، مشغول، مشغول ذهن
مشکوک
مسئول
مسئول
رذیل، تحقیر شده
مقبولیت، پذیرش
خال دار، خال خال، لکّه دار
محبوب
با هزینه قابل قبول، با قیمت قابل قبول
به طور غیرقابل قبول، غیر قابل قبول
هدر شده، هدر رفت
چشم بسته، غل و زنجیر
تقسیم شده، تقسیم کرد
قفل شده، گرفتگی
دور انداخته شده، نادیده گرفته شده است، مورد بی توجّهی
مکمّل، برگزار شد
ضمانت شده، تضمین شده است
بزرگ شده، سیب
مقصد، در نظر گرفته شده است
نفرت انگیز، دردناک
عزیز، دوست داشتنی، محبوب، محبّت انگیز
گفته شده، قابل خوٰاندن
ناهمگون، جدا شده
معقول، منطقی
منعزل، جدا شده، مجزّا
پخته، پخته شده
لکّه دار، رنگ شده
به طور خوشایند، قابل قبول