معنی مَبقُوع
مَبقُوع
خال دار، خال خال، لکّه دار
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مَبقُوع
مَوقُوع
مَوقُوع
اِمضا شُدِه، اِمضا کَرد
دیکشنری عربی به فارسی
مَوقُوت
مَوقُوت
مُوَقَّت، زَمان بَندی، مُوَقَّتی
دیکشنری عربی به فارسی
مَنقُوض
مَنقُوض
مُنقَضی شُدِه، لَغو شُد
دیکشنری عربی به فارسی
مَقبُول
مَقبُول
قابِلِ بَخشش، قابِلِ قَبول
دیکشنری عربی به فارسی
مَفقُود
مَفقُود
بی اِعتِبار، گُم شُدِه، بَدبَخت
دیکشنری عربی به فارسی
مَفجُوع
مَفجُوع
دِل شِکَستِه، مُضطَرِب
دیکشنری عربی به فارسی
مَعقُول
مَعقُول
مَعقول، مَنطِقی
دیکشنری عربی به فارسی
مَعقُود
مَعقُود
مُغزپیچ، گِرِه خُوردِه
دیکشنری عربی به فارسی
مَجمُوع
مَجمُوع
تَرکیب شُدِه، کُل
دیکشنری عربی به فارسی