جدول جو
جدول جو

معنی موسویه - جستجوی لغت در جدول جو

موسویه
(سَوی یَ)
موسوی. موسایی. منسوب به حضرت موسی بن جعفر هفتمین امام شیعیان. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
موسویه
(سا)
دهی است از دهستان پسکوه بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در 64 هزارگزی جنوب باختری قاین با 362 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماهویه
تصویر ماهویه
(دخترانه)
ماهوی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از بوبویه
تصویر بوبویه
هدهد، پرنده ای خاکی رنگ، کوچک تر از کبوتر با خال های زرد، سیاه و سفید که روی سرش دسته ای پر به شکل تاج یا شانه دارد، در خوش خبری به او مثل می زنند، مرغ سلیمان، پوپو، شانه سرک، بدبدک، پوپش، بوبو، پوپ، پوپک، کوکله، بوبه، شانه سر، پوپؤک، بوبک، شانه به سر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماسوچه
تصویر ماسوچه
موسیجه، پرنده ای شبیه فاخته، قمری، موسیچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مولویه
تصویر مولویه
فرقه ای از صوفیان پیرو جلال الدین محمد بلخی (مولوی)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دورویه
تصویر دورویه
از دورو، از دو طرف، آنچه دارای دوروی باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مانویه
تصویر مانویه
پیروان مانی، مانویان، آیین مانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماسوره
تصویر ماسوره
نی باریک، لولۀ باریک و کوتاه
آلتی در چرخ خیاطی که نخ به آن پیچیده می شود
در امور نظامی آلتی در توپ و تفنگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مشکویه
تصویر مشکویه
از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو بر مشکویه کردی مشک مالی / همه مشکو شدی پرمشک حالی (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موسوی
تصویر موسوی
مربوط به موسی (پیامبر)، برای مثال بازم نفس فرو رود از هول اهل فضل / با کفّ موسوی چه زند سحر سامری؟ (سعدی - ۶۷۹)
موبوط به موسی بن جعفر، امام هفتم شیعیان مثلاً سید موسوی
فرهنگ فارسی عمید
(سَ)
مشهدی میرعمادالدین از سادات مشهد مقدس و از شعرای قرن نهم است و بیت زیر از اوست:
یار گفت از غیر ما پوشان نظر گفتم به چشم
وانگهی دزدیده در ما می نگر گفتم به چشم.
(از آتشکدۀ آذر ص 98)
ساداتی که از نسل حضرت موسی بن جعفر، هفتمین امام شیعیان هستند، سید موسوی، از اولاد امام موسی الکاظم علیه السلام. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مَ مَ)
تأنیث موسوم. (یادداشت مؤلف) ، داغ کرده شده. نشان داغ خورده: ابل موسومه، شتران داغدار. (ناظم الاطباء) ، ارض موسومه، زمین باریده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، درع موسومه، زرهی که پایین آن را به شبه آراسته باشند. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ نَ)
زن سست کسل مند. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(کَ دَ)
مولویت. همتایی و مشابهت به موالی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). گویند: فیه مولویه، یعنی مشابهت به موالی دارد، نیکوکاری. گویند: فیه مولویه. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(یَ /سَ وَیْهْ)
از کسانی بود که در داروشناسی و طب اطلاعاتی داشت و از تربیت یافتگان گندی شاپور بود. وی از معاصران جبریل بن بختیشوع و پدر یوحنا، طبیب معروف گندی شاپور است. (از تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی ص 61). و رجوع به تاریخ الحکماء قفطی ص 328 شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
منسوب به حضرت موسی پیغمبر بنی اسرائیل. (یادداشت مؤلف) ، یهودی و موسایی. (ناظم الاطباء). یهود. جهود. کلیمی. موسایی. اسرائیلی. ج، موسویان. (یادداشت مؤلف)
منسوب به موسی که نسبت اجدادی است. (یادداشت مؤلف). منسوب به موسی. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مانویه
تصویر مانویه
مانویت در فارسی مانویه در فارسی زندیکی زندیکی گری مانی گروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متساویه
تصویر متساویه
متساویه در فارسی مونث متساوی: برابر سربه سر مونث متساوی
فرهنگ لغت هوشیار
مبسوطه در فارسی مونث مبسوط گشاده گسترده فراخ پهن، فراخگفته مبسوط جمع مبسوطات
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ایست مانند فاخته و قمری و آن بیشتر در کناره های طاقچه ها و میان کاسه ها و طبق تخم نهدو بچه برآرد
فرهنگ لغت هوشیار
نی باریک که یک سر آن رادردهان و سر دیگرش را در آب یا شربت گذارند و بمکند، آلتی است در چرخ خیاطی که قرقره کوچک فلزی چرخ خیاطی را در جوف آن و در قسمت زیر سوزن چرخ خیاطی جای دهند و نخ را بوسیله سوزن بیرون آورند، خیاطی، ماکو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مثنویه
تصویر مثنویه
مثنویه در فارسی، مونث مثنوی، دوتایی، تاوتک، جمع مثنویات
فرهنگ لغت هوشیار
محتویه در فارسی مونث محتوی: فروست در بر دار درونمایه مونث محتوی جمع محتویات
فرهنگ لغت هوشیار
محسوسه در فارسی مونث محسوس: سهشی آشکار، ملخ زده، سرما زده مونث محسوس جمع محسوسات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بوبویه
تصویر بوبویه
هدهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوضویه
تصویر فوضویه
آشوبخواهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اولویه
تصویر اولویه
فراتمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسوی
تصویر موسوی
منسوب به موسی که نسبت اجدادی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسوره
تصویر موسوره
دله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسومه
تصویر موسومه
مونث موسوم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از محسوده
تصویر محسوده
مونث محسود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرسوله
تصویر مرسوله
فرستاده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دوسویه
تصویر دوسویه
متقابلا
فرهنگ واژه فارسی سره
جهودی، کلیمی، یهودی
متضاد: عیسوی
فرهنگ واژه مترادف متضاد