جدول جو
جدول جو

معنی مشکویه

مشکویه
از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو بر مشکویه کردی مشک مالی / همه مشکو شدی پرمشک حالی (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
تصویری از مشکویه
تصویر مشکویه
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مشکویه

مشکویه

مشکویه
حرمسرای شاهان، کوشک، بالاخانه، نوایی است از موسیقی قدیم
مشکویه
فرهنگ لغت هوشیار

مشکویه

مشکویه
از دیه های قم است:... همچنین مشکویه و چند دیه های دیگر. (تاریخ قم ص 58). و علی بن حمدان و... از اهل مشکویه... (تاریخ قم ص 123)
لغت نامه دهخدا

مشکویی

مشکویی
حرمسرای شاهان، کوشک، بالاخانه، نوایی است از موسیقی قدیم
مشکویی
فرهنگ لغت هوشیار

مشکوکه

مشکوکه
مشکوکه در فارسی مونث مشکوک بنگرید به مشکوک مونث مشکوک، جمع مشکوکات
فرهنگ لغت هوشیار

مشکوفه

مشکوفه
نوعی حلوای مغز بادام وشکر: اندوه مخور بسحاق از چربی مشکوفی شاید که چو وابینی خیر تو در آن باشد، (بسحاق اطعمه)
فرهنگ لغت هوشیار

مشکوره

مشکوره
مشکوره در فارسی مونث مشکور: سپاس داشته ستوده مونث مشکور: مساعی مشکوره
فرهنگ لغت هوشیار

مشکوفه

مشکوفه
نوعی از حلوای مغز بادام و شکر است. و آن را مشکوفی هم میگویند. (برهان) (ناظم الاطباء). مشکوفی. (بهار عجم) (آنندراج). و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا

مشکویی

مشکویی
بمعنی آخر مشکویه است که نام نوایی و لحنی از موسیقی باشد. (برهان). نام نوایی از موسیقی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مشکوله

مشکوله
مشک کوچک که مشکیزه نیز گویند. (فرهنگ رشیدی). بمعنی مشکول که مشک و خیک کوچک باشد. (برهان) (آنندراج). مشک کوچک را گویند، و آن را مشکیزه نیز خوانند. (جهانگیری) (فرهنگ رشیدی). خیکچۀ آب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا