جدول جو
جدول جو

معنی موسمی - جستجوی لغت در جدول جو

موسمی
فصلی، ادواری
فرهنگ واژه مترادف متضاد
موسمی
آب و هوایی، فصلی
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موسی
تصویر موسی
(پسرانه)
از آب کشیده شده، پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل (ص) ، نام امام هفتم شیعیان امام کاظم (ع)، نام پسر عمران پیامبر بنی اسرائیل که در زمان فرعون به دنیا آمد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از موسم
تصویر موسم
وقت و زمان چیزی، هنگام رسیدن چیزی، وقت اجتماع مردم برای حج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موسی
تصویر موسی
تیغ سرتراشی، استره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موسوی
تصویر موسوی
مربوط به موسی (پیامبر)، برای مثال بازم نفس فرو رود از هول اهل فضل / با کفّ موسوی چه زند سحر سامری؟ (سعدی - ۶۷۹)
موبوط به موسی بن جعفر، امام هفتم شیعیان مثلاً سید موسوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لوسمی
تصویر لوسمی
سرطان خون، بیماری خونی که باعث افزایش غیرطبیعی تعداد گلبول های سفید در خون و مغز استخوان می شود
فرهنگ فارسی عمید
(مُ قَسْ سَ)
در اصطلاح بنایان، نازک کردن یک طرف دو آجر برای اینکه از الصاق آن دو به یکدیگر زاویه ای ایجاد شود. (یادداشت به خطمرحوم دهخدا). رجوع به فارسی (اصطلاح بنایان) شود
لغت نامه دهخدا
(سِ)
علم سرود و آواز و علم الحان. (ناظم الاطباء). موسیقی. (از یادداشت مؤلف). و رجوع به موسیقی شود.
- ارباب علم موسقی، دانایان علم سرود. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
مشهدی میرعمادالدین از سادات مشهد مقدس و از شعرای قرن نهم است و بیت زیر از اوست:
یار گفت از غیر ما پوشان نظر گفتم به چشم
وانگهی دزدیده در ما می نگر گفتم به چشم.
(از آتشکدۀ آذر ص 98)
ساداتی که از نسل حضرت موسی بن جعفر، هفتمین امام شیعیان هستند، سید موسوی، از اولاد امام موسی الکاظم علیه السلام. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
منسوب به حضرت موسی پیغمبر بنی اسرائیل. (یادداشت مؤلف) ، یهودی و موسایی. (ناظم الاطباء). یهود. جهود. کلیمی. موسایی. اسرائیلی. ج، موسویان. (یادداشت مؤلف)
منسوب به موسی که نسبت اجدادی است. (یادداشت مؤلف). منسوب به موسی. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
دهی است از شهرستان بهبهان واقع در 5 هزارگزی خاوری قلعه رئیسی با 150 تن سکنه. آب آن از چشمه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(مُ می ی)
جمع واژۀ موماء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ موماه (مومات). (منتهی الارب) (ازدهار) (ناظم الاطباء). رجوع به موماء و موماه شود
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ سَمْ می)
نامیده شونده. (آنندراج). خود نامیده شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، منسوب. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تسمی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ می ی)
عبای لطیف و سبکی که از پشم سفید در بغداد تهیه میشود. (دزی ج 2 ص 593)
لغت نامه دهخدا
(مُ ءَمْ ما)
کنیزک گردانیده. (از منتهی الارب). کنیزک گردانیده شده
لغت نامه دهخدا
تصویری از موسی
تصویر موسی
استره تیغ آرایشگر تیغ سلمانی استره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسم
تصویر موسم
هنگام هر چیزی، گه گاه، هنگام، وقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسمی
تصویر مسمی
نامیده شده، نام نهاده شده، مترجم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مومی
تصویر مومی
منسوب به موم: مربوط به موم، (ساخته) از موم: (مجسمه مومی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وسمی
تصویر وسمی
باران بهاری باران درشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسقی
تصویر موسقی
فن ترکیب اصوات بنحوی که بگوش خوشایند باشد: (مولانا در فن شعر ماهربوده و در علم ادوار و موسیقی کامل و نادر) (ترجمه مجالس النفائس. 16) توضیح قدما موسیقی را چنین تعریف کرده اند: معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود (نفایس الفنون ج 2 ص 77) ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی محسوب داشته و فیلسوفان اسلامی نیز این قول را پذیرفته اند ولی از آنجا که همه قواعد موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیر قابل تغییر نیست بلکه ذوق و قریحه سازنده و نوازنده نیست بلکه تام دارد آنرا} هنر {نیز محسوب دارند. یا علم موسیقی. علم تالیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسوی
تصویر موسوی
منسوب به موسی که نسبت اجدادی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موسی
تصویر موسی
((سا))
تیغ سلمانی، استره
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موسم
تصویر موسم
((مَ س))
زمان، هنگام، فصل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسمی
تصویر مسمی
((مُ سَ م ما))
نامیده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موسم
تصویر موسم
فصل
فرهنگ واژه فارسی سره
جهودی، کلیمی، یهودی
متضاد: عیسوی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مومی
تصویر مومی
Waxen
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مومی
تصویر مومی
восковий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مومی
تصویر مومی
wasachtig
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مومی
تصویر مومی
восковый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مومی
تصویر مومی
woskowy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مومی
تصویر مومی
ceroso
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مومی
تصویر مومی
wachsartig
دیکشنری فارسی به آلمانی