جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با موسمی

موسوی

موسوی
مربوط به موسی (پیامبر)، برای مِثال بازم نفس فرو رود از هول اهل فضل / با کفّ موسوی چه زند سِحر سامری؟ (سعدی - ۶۷۹)
موبوط به موسی بن جعفر، امام هفتم شیعیان مثلاً سید موسوی
موسوی
فرهنگ فارسی عمید

لوسمی

لوسمی
سَرَطانِ خون، بیماری خونی که باعث افزایش غیرطبیعی تعداد گلبول های سفید در خون و مغز استخوان می شود
لوسمی
فرهنگ فارسی عمید

موسقی

موسقی
فن ترکیب اصوات بنحوی که بگوش خوشایند باشد: (مولانا در فن شعر ماهربوده و در علم ادوار و موسیقی کامل و نادر) (ترجمه مجالس النفائس. 16) توضیح قدما موسیقی را چنین تعریف کرده اند: معرفت الحان و آنچه التیام الحان بدان بود و بدان کامل شود (نفایس الفنون ج 2 ص 77) ارسطو موسیقی را یکی از شعب ریاضی محسوب داشته و فیلسوفان اسلامی نیز این قول را پذیرفته اند ولی از آنجا که همه قواعد موسیقی مانند ریاضی مسلم و غیر قابل تغییر نیست بلکه ذوق و قریحه سازنده و نوازنده نیست بلکه تام دارد آنرا} هنر {نیز محسوب دارند. یا علم موسیقی. علم تالیف
موسقی
فرهنگ لغت هوشیار

مسومی

مسومی
عبای لطیف و سبکی که از پشم سفید در بغداد تهیه میشود. (دزی ج 2 ص 593)
لغت نامه دهخدا

متسمی

متسمی
نامیده شونده. (آنندراج). خود نامیده شده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، منسوب. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تسمی شود
لغت نامه دهخدا

موامی

موامی
جَمعِ واژۀ موماء. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، جَمعِ واژۀ موماه (مومات). (منتهی الارب) (ازدهار) (ناظم الاطباء). رجوع به موماء و موماه شود
لغت نامه دهخدا

مؤمی

مؤمی
کنیزک گردانیده. (از منتهی الارب). کنیزک گردانیده شده
لغت نامه دهخدا