معنی لوسمی - فرهنگ فارسی عمید
معنی لوسمی
- لوسمی
- سرطان خون، بیماری خونی که باعث افزایش غیرطبیعی تعداد گلبول های سفید در خون و مغز استخوان می شود
تصویر لوسمی
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با لوسمی
لوعمی
- لوعمی
- نوعی، ترشی است که از روغن زیتون و غوره و یا از سرکه و روغن بادام و گشنیز خشک ونان فطیر و شکر ترتیب دهند. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
لوسری
- لوسری
- انعامی که در جشن ها به عنوان هدیه به آشپز پرداخت شود، چشمه و مرتعی در کدیر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
لوسی
- لوسی
- سنت، لوس عذراء، شهید به سال 304 میلادی ذکران وی 13 دسامبر است
لغت نامه دهخدا