جدول جو
جدول جو

معنی موجوحه - جستجوی لغت در جدول جو

موجوحه
مونث مرجوح، جمع مرجوحات
تصویری از موجوحه
تصویر موجوحه
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از محجوبه
تصویر محجوبه
زن محجوب، با شرم، با حیا، پنهان، پوشیده، درپرده، بی خبر، ناآگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موخوره
تصویر موخوره
عارضۀ دوشاخه شدن انتهای مو بر اثر خشکی، عوامل طبیعی یا کمبود مواد سازندۀ مو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منکوحه
تصویر منکوحه
زنی که به عقد ازدواج دایم درآمده، نکاح کرده شده، عقد شده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ حَ)
سرشت. (منتهی الارب). خلق. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ نَ)
خانه آراستۀ عروس. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ دَ / دِ)
موجوده. هر چیز حاضر. (ناظم الاطباء).
- حالت موجوده، حالت حالیه. (ناظم الاطباء).
- علل موجوده، علتها و سببهای موجود. علتهایی که هست. علتهایی که وجود دارد. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مَ دَ)
موجوده. تأنیث موجود. ج، موجودات. (یادداشت مؤلف). رجوع به موجود و موجوده و موجودات شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
بر روی زده شده. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
در بسته. (آنندراج). باب موجوح، در بسته. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از منکوحه
تصویر منکوحه
منکوحه در فارسی مونث منکوح: شوکرده: زن مونث منکوح زن عقد شده
فرهنگ لغت هوشیار
مطروحه در فارسی مونث مطروح بنگرید به مطروح مونث مطروح، جمع مطروحات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفتوحه
تصویر مفتوحه
مفتوحه در فارسی مونث مفتوح زبر دار، گشوده مونث مفتوح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موجگاه
تصویر موجگاه
جای پر موج
فرهنگ لغت هوشیار
نقدی، آنچه از پول و اعتبار و ارز و لوازم و ابزار و اشیا وجود داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منصوحه
تصویر منصوحه
رویاننده زمین خاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسجونه
تصویر مسجونه
مونث مسجون: بندی: زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسجوده
تصویر مسجوده
مونث مسجود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مذبوحه
تصویر مذبوحه
مذبوحه در فارسی مونث مذبوح بنگرید به مذبوح مونث مذبوح
فرهنگ لغت هوشیار
مشروحه در فارسی مونث مشروح بنگرید به مشروح مونث مشروح: مکتوبات مشروحه، جمع مشروحات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موجوده
تصویر موجوده
هرچیز حاضر، موجوده، علتهایی که وجود دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجوسه
تصویر مرجوسه
کار تباهی
فرهنگ لغت هوشیار
مرجوعه در فارسی مونث مرجوع: بازگشت داده پس فرستاده مولیده مونث مرجوع جمع مرجوعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجومه
تصویر مرجومه
مونث مرجوم جمع مرجومات
فرهنگ لغت هوشیار
محجوبه در فارسی مونث محجوب: پردگی پرد گین زن پرده نشین، کلون مونث محجوب: زن پرده نشین جمع محجوبات. یا محجوبه احمد. همزه احمد که حرف اول احمد باشد: تخته اول که الف نقش بست بر در محجوبه احمد نشست. (نظامی. مخزن الاسرار)، چوبی که در پس دروازه مینهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارجوحه
تصویر ارجوحه
بادپیچ تاب، آلاکلنگ، دشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موجوح
تصویر موجوح
در بسته
فرهنگ لغت هوشیار
((خُ رِ))
آفتی است که در موهای سر افتد و موجب شقه و نیمه شدن طولی تارهای مو شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موجودی
تصویر موجودی
دارایی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از موجودی
تصویر موجودی
Inventory
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از موجودی
تصویر موجودی
inventário
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از موجودی
تصویر موجودی
inwentarz
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از موجودی
تصویر موجودی
инвентарь
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از موجودی
تصویر موجودی
інвентар
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از موجودی
تصویر موجودی
inventaris
دیکشنری فارسی به هلندی