بیماریی در موی گیسو و محاسن و بروت که سر آن دو شاخ شود و ریختن گیرد. مرضی در موی که سر آن دو شقه کند و بریزاند. بیماریی است در موی که سر آن دو شقه شود و بریزد و دو شاخ شدن موی را عرب تمریط گوید. (یادداشت مؤلف) ، جرثومه و میکربی که مایۀ فساد و ریختن موی شود. (یادداشت مؤلف) ، داءالثعلب. (یادداشت مؤلف)
آفتی است که در مویهای سر افتد و موجب شقه و نیمه شدن طولی تارهای مو شود. عامل این آفت هنوز معلوم نیست و حدس میزنند که نتیجه کثرت استعمال صابون و مجاورت مواد قلیایی زیاد با موهای سر است: (او را که می بینی سرش را آلاگارسون میکند کارش از جای دیگر خرابست مو خوره دارد مجبور است بکند) (شام. 2-481)
مؤنث موفور، به معنی فراوان و سخت بسیار. (یادداشت مؤلف). وافر و فراوان و بسیار و درست و کامل و تمام. (از ناظم الاطباء). و رجوع به موفور شود. - محصولات موفوره، حاصلهای فراوان. (ناظم الاطباء)
موخره در فارسی مونث موخر: به واپس انداخته پس انداخته، پایانه پایانگفت رو در روی پیشگفتار یا سر آغاز مونث موخر: عقب انداخته، پایان کتاب یا رساله مقابل مقدمه