جدول جو
جدول جو

معنی مواقد - جستجوی لغت در جدول جو

مواقد
(مَ قِ)
جمع واژۀ موقد. (اقرب الموارد). رجوع به موقد شود
لغت نامه دهخدا
مواقد
جمع موقد، آتشدان آتشگاه ها جمع موقد
تصویری از مواقد
تصویر مواقد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معاقد
تصویر معاقد
جایی که گره بسته می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مواقع
تصویر مواقع
موقع ها، مهر و امضا شده ها، جمع واژۀ موقع
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مراقد
تصویر مراقد
مرقدها، خوابگاه ها، آرامگاه ها، جمع واژۀ مرقد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موارد
تصویر موارد
موردها، موضوع ها، مسئله ها، محل های ورود، جاهای فرود آمدن، آبشخورها، جمع واژۀ مورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مواقف
تصویر مواقف
موقف ها، محلهای وقوف، جاهای ایستادن، ایستگاه ها، جمع واژۀ موقف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موائد
تصویر موائد
مائده ها، سفره ها، خوان ها، خوردنی ها، طعام ها، جمع واژۀ مائده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مواعد
تصویر مواعد
موعدها، جاهای وعده کردن، زمانهای وعده دادن، در علم اقتصاد سررسید ها، عهد و پیمان ها، عقدها، قرار و مدارها، قول و قرارها، بیعت ها، جمع واژۀ موعد
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
جمع واژۀ ماقی. (ناظم الاطباء). و رجوع به ماقی شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ موقد. (ناظم الاطباء). رجوع به موقد شود
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
جمع واژۀ مولد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، جمع واژۀ مولد به معنی مادر. (آنندراج). رجوع به موالید و مولد شود
لغت نامه دهخدا
(مَ ءِ)
جمع واژۀ مائده. (ناظم الاطباء). جمع واژۀ مائده که به معنی خوان پرطعام باشد. (آنندراج) (غیاث). رجوع به مائده شود: از الوان موائد مطبخ خاص به قدر کفایت. (ترجمه محاسن اصفهان ص 91)
بلاها و سختیها. (منتهی الارب). دواهی. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ قِ)
جمع واژۀ مرقد. (از دستور الاخوان). رجوع به مرقد شود: دیدۀ حقود حسود از ملاحظات جمال حضرتش در مراقد غفلت تا صبح قیامت غنوده. (مرزبان نامه، از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(عَ قِ)
جمع واژۀ عاقده. (از اقرب الموارد). رجوع به عاقده شود. گره زنندگان. (فرهنگ فارسی معین) ، عهدکنندگان. (فرهنگ فارسی معین) : ازبرای تشیید قواعد دین وملت و تشدید عواقد فرض و سنت، انبیا و رسل را به خلایق فرستاد. (جوامعالحکایات، از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از موائد
تصویر موائد
جمع مائده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موارد
تصویر موارد
جمع مورد، آیندگاهان آبخور ها راه ها جمع مورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواعد
تصویر مواعد
جمع موعد، سر رسید ها پاس ها سامه گاهان جمع موعد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عاقده، گره زنندگان پیمان کنندگان جمع عاقده عاقد. گره زنندگان، عهد کنندگان: و از برای تشیید قواعد دین و ملت و تشدید عواقد فرض و سنت انبیا و رسل را به خلایق فرستاد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مرقد، آرامگاه ها مرغزن ها جمع مرقد: ... . و دیده حقود حسود از ملاحظت قیامت غنوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از معاقد
تصویر معاقد
عهد و پیمان نماینده، معاهده، آنکه با دیگری عهد بسته دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موالد
تصویر موالد
جمع مولد، مادران زایندگان جمع مولد
فرهنگ لغت هوشیار
جمع موقف، استادنگاهان ایستگاه ها جمع موقف جایهای ایستادن ایستگاهها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواقع
تصویر مواقع
جمع موقع، آوا مان اوا مان شد گاهان جمع موقع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواقذ
تصویر مواقذ
جمع موقذ، زی اندام ها چون شتالنگ و زانو و آرنج و دوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواید
تصویر مواید
جمع مایده (مائده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موارد
تصویر موارد
((مَ رِ))
جمع مورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مواعد
تصویر مواعد
((مَ عِ))
جمع موعد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مواقع
تصویر مواقع
((مَ قِ))
جمع موقع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موالد
تصویر موالد
((مَ لِ))
جمع مولد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مواید
تصویر مواید
((مَ یِ))
جمع مائده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مراقد
تصویر مراقد
((مَ قِ))
جمع مرقد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عواقد
تصویر عواقد
((عَ قِ))
جمع عاقده، عاقد، گره زنندگان، عهد کنندگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موارد
تصویر موارد
نکته ها
فرهنگ واژه فارسی سره
فرصت ها
دیکشنری اردو به فارسی