- مهک
- ساییدن، نرم کردن
معنی مهک - جستجوی لغت در جدول جو
- مهک ((مَ))
- ساییدن چیزی را، نرم کردن چیزی را
- مهک
- شیرین بیان، گیاهی علفی پایا با شاخه های بلند وگل های زرد یا کبودرنگ که بلندیش به یک متر می رسد و در ریشۀ آن غده هایی سیاه تولید می شود که دو نوع شیرین و تلخ است و نوع شیرین آن در طب به کار می رود، سوس
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کرامند، برجسته، مهند، مهین
کشنده، مرگبار
نشان
فرشته
مرضی است که در آن پوست بدن آدمی سفید شود بهق
جسمی است سفید جذب کننده رطوبت و آن از پخته شدن سنگ مخصوصی که آنرا سنگ آهک نامند در حرارت 950 درجه بدست آید. چون روی آن آب بریزند از هم پاشیده شود و حرارت ایجاد کند. آهک را برای محکم کردن ساختمان با ملاط و شفته و ساروج مخلوط کنند اکسید کلسیوم، نوره واجبی تنویر. یاآهک بادآنچه آهک خوب از سنگهای کوچک. یا آهک چارو. یا آهک رنده. آهکی که تیزی و قوت آن باقی باشد مکلس مقابل آهک کشته آهک مخلوط بخاکستر و لوئی که بدان حوض و خزانه حمام و مانند آنرا اندایند آهک چارو سارو. یا آهک کشته . آهکی که قوت وحدت آن بمرور زمان یا مجاورت رطوبت از میان رفته باشد یا آهک نوره. نوره واجبی تنویر. یا آهک نوشادر. نوره واجبی. یا مثل آهک. سخت متلاشی سخت از هم پاشیده
آس کردن، شکستن، نزدیکی با زن، جمع دهوک، شکننده ها آس کننده ها
کار نیک، سخت سودن، سخت گادن، ماندگاری
کوفتن، خاک برخیزاندن باد شیر زنان یا جانوران نو زاییده آغوز فله
خالی تهی، برهنه عریان
بوی بد بوی گند بوی خوی (عرق) بوی گوشت مانده بوی ماهی رنگ آهن، بوی مشک بد بوی
فرصت، مهلت، نرمی و آهستگی
جای وزیدن باد، جهت وزش باد
هلاک کننده، نیست کننده، کشنده
بااهمیت، کار قابل توجه، شغل، کار
قسمت سفید رنگ و هلالی انتهای ناخن
خداوند، دارای قدرت و سلطه، پادشاه
ریم و زردابی که از لاشۀ مرده خارج شود
بهق، نوعی لکه که بر روی پوست بدن پیدا می شود
آنچه در قبضه و تصرف شخص باشد، زمین یا چیز دیگر که مال شخص باشد
خال یا نقطۀ سفید که گاه بر روی ناخن پیدا شود، ریشه های کنار ناخن
خال یا نقطۀ سفید که گاه بر روی ناخن پیدا شود، ریشه های کنار ناخن
پوست دباغی شدۀ گوسفند که آن را قالبی کنده باشند و در آن آب یا دوغ یا چیز دیگر نگه داری می کنند، خیک
کنایه از شکم
کنایه از شکم
دوستی، محبت
در آیین زردشتی رب النوع آفتاب، خورشید
ماه هفتم سال شمسی، پس از شهریور و پیش از آبان
روز شانزدهم از هر ماه شمسی،برای مثال روز «مهر» و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان / مهر بفزای ای نگار ماه چهر مهربان (مسعودسعد - ۵۴۸)
در آیین زردشتی رب النوع آفتاب، خورشید
ماه هفتم سال شمسی، پس از شهریور و پیش از آبان
روز شانزدهم از هر ماه شمسی،
سرزمین، مملکت
پادشاهی
شصت و هفتمین سورۀ قرآن کریم مکی و دارای ۳۰ آیه، سوره تبارک، سوره منجیه، سوره واقیه، سوره مانعه
ساعه، مقابل ملکوت، جهان محسوسات، عالم شهادت
خلر، گیاهی از تیرۀ پروانه واران با برگ های کوچک، گل های سفید، زرد یا آبی کم رنگ و دانه هایی که در غلافی شبیه غلاف باقلا جا دارد و مصرف خوراکی دارد، بسله
پادشاهی
شصت و هفتمین سورۀ قرآن کریم مکی و دارای ۳۰ آیه، سوره تبارک، سوره منجیه، سوره واقیه، سوره مانعه
ساعه، مقابل ملکوت، جهان محسوسات، عالم شهادت
خلر، گیاهی از تیرۀ پروانه واران با برگ های کوچک، گل های سفید، زرد یا آبی کم رنگ و دانه هایی که در غلافی شبیه غلاف باقلا جا دارد و مصرف خوراکی دارد، بسله
پول یا چیز دیگر که هنگام عقد نکاح بر ذمۀ مرد مقرر می شود، کابین، صداق
آلت فلزی یا لاستیکی که روی آن اسم شخص یا بنگاهی را نقش کرده و روی کاغذ و پاکت یا زیر نامه ها و قراردادها به جای امضا می زنند
کیسۀ سربسته،برای مثال فرستاده را داد مهری درم / که ختم است بر نام حاتم کرم (سعدی۱ - ۹۲)
کیسۀ سربسته،