جدول جو
جدول جو

معنی مهچه - جستجوی لغت در جدول جو

مهچه
شیئی به شکل هلال از جنس طلا یا نقره که بر سر علم، گنبد یا قبه نصب می کردند، ماهچه
تصویری از مهچه
تصویر مهچه
فرهنگ فارسی عمید
مهچه(مَ چَ / چِ)
مصغر ماه. ماه کوچک. (ناظم الاطباء). مخفف ماهچه. (غیاث اللغات). هلال. (یادداشت مؤلف) ، سر علم و آن چیزی باشد از طلا و نقره و غیره مدور و صیقل زده که بر سر علم فوج نصب نمایند. (از برهان قاطع) (از غیاث اللغات) (از آنندراج). قپۀ گرد و صیقلی که از طلا و نقره و جز آن سازند و بر سر علم نصب کنند. (ناظم الاطباء). ماهچۀ رایت. (انجمن آرا) ، کلوچۀ خیمه را گویند و آن تخته ای باشد سوراخ دار که بر سر چوب خیمه بند کنند. (برهان قاطع) (از آنندراج). کماچۀ چادر و خیمه. (ناظم الاطباء). کلیچۀ خیمه. (انجمن آرا) :
مهچۀ خیمۀ تو جرم قمر
نوبتی تو چرخ اعلا باد.
شرف الدین شفروه (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
مهچه
شکل هلالی بودکه بر سر علمها و چترهای پادشاهان ترک (سلجوقی خورزمشاهی و غیره) نصب میکردند: ماهچه چتر او قلعه گردون گشاد مورچه تیغ او ملک سلیمان گرفت. (خاقانی) ترک سمن خیمه بصحرا زده ماهچه خیمه به ثریا زده. (نظامی. گنجینه 140) یا ماهچه خیمه. (باضافه و فک اضافه) هلال مانندیست از زر و غیر آن که بر سر عمود خیمه نصب میکردند. یا ماهچه علم. هلال مانندیست از زر و غیره که بر سر علم (رایت) نصب میکردند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهمه
تصویر مهمه
مؤنث واژۀ مهمّ
فرهنگ فارسی عمید
هر یک از قطعه هایی که در بازی هایی مانند شطرنج و تخته نرد به کار می رود، گلولۀ کوچک از جنس شیشه، سفال یا فلز، قطعه ای تخت و سوراخدار که برای محکم نگه داشتن پیچ در جای خود مورد استفاده قرار می گیرد، در علم زیست شناسی هر یک از استخوان هایی که ستون فقرات یا تیرۀ پشت را تشکیل می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهجه
تصویر مهجه
خون، خون دل، روح، روان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهمه
تصویر مهمه
بیابان، دشت بی آب و علف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چهچه
تصویر چهچه
آواز بلبل و سایر پرندگان خوش آواز
چهچه زدن: آواز خواندن پرندگان خوش آواز، در موسیقی کنایه از تحریر دادن صدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماچه
تصویر ماچه
ماده (سگ یا خر) مثلاً ماچه خر، ماچه سگ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مخچه
تصویر مخچه
قسمت کوچکی از مغز با دو نیمکره که در پایین مخ قرار دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماهچه
تصویر ماهچه
شیئی به شکل هلال از جنس طلا یا نقره که بر سر علم، گنبد یا قبه نصب می کردند، مهچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهره
تصویر مهره
هر چیز گرد و گلوله و گرد و مدورو ساچمه ای شکل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهمه
تصویر مهمه
مجازاً ضروری، در اندوه اندازنده
فرهنگ لغت هوشیار
مها پاره (مها بلور)، خور (شمش) هور، گاو اهو: گونه ای گاو ارام (وحشی) که همانند با آهو است از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهجه
تصویر مهجه
مهجه در فارسی: جان (روح)، خون دل روح روان، خون دل، جمع مهج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موچه
تصویر موچه
مغولی پایه، وزیری
فرهنگ لغت هوشیار
مرکز عصبی که در زیر مغز و پشت بصل النخاع قرار گرفته و عمل آن تنظیم انقباضات عضلانی و موازنه بدن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماچه
تصویر ماچه
مقابل نر، ماده
فرهنگ لغت هوشیار
شکل هلالی بودکه بر سر علمها و چترهای پادشاهان ترک (سلجوقی خورزمشاهی و غیره) نصب میکردند: ماهچه چتر او قلعه گردون گشاد مورچه تیغ او ملک سلیمان گرفت. (خاقانی) ترک سمن خیمه بصحرا زده ماهچه خیمه به ثریا زده. (نظامی. گنجینه 140) یا ماهچه خیمه. (باضافه و فک اضافه) هلال مانندیست از زر و غیر آن که بر سر عمود خیمه نصب میکردند. یا ماهچه علم. هلال مانندیست از زر و غیره که بر سر علم (رایت) نصب میکردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دهچه
تصویر دهچه
دهقان روستایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چهچه
تصویر چهچه
آواز بلبل و پرندگان خوش آواز دیگر، تحریر صدا
فرهنگ لغت هوشیار
حشره ایست از راسته نازک بالان که تیره خاصی را بنام تیره مورچگان در این راسته بوجود میاورد. مورچه جانوریست اجتماعی و آن دارای گونه های بسیار میباشد و مخصوصا برخی گونه های نواحی حاره مورچه های خطرناک و گوشتخوارند و چون بطور دسته جمعی حمله میکنند هر جانوری را که غافلگیر کنند بزودی از پای در میاورند و در مدت قلیلی همه عضلات و انساج جانور را مورد طعمه قرار داده اسکلتی از او بر جای میگذارند. مورچه های یک لانه به سه دسته تقسیم میشوند: عده ای مورچه های کارگرند که عموما فاقد بال هستند و کار آنها جمع آوری دانه ها و مواد غذایی و حفر لانه و نگهداری تخمها و نوزادان میباشد. تعداد کمی از افراد یک لانه مورچه های نر و ماده هستند که دارای چهار بال نازک میباشند. مورچه ها حشراتی هستند که از نظر هوش و غریزه طبیعی کاملند. بین شکم و تنه این حشرات پایه ای وجود دارد که بوسیله آن شکم میتواند حرکات زیادی در جهات مختلف انجام دهد. مورچه های کارگر دارای سر کوچکی هستند در صورتیکه نرها و ماده ها دارای سر بزرگند. آرواره های این حشره نسبه قوی است و پاهایش به چنگال ختم میشوند. بالهای جنس ماده حشره مذکور پس از جفتگیری می افتند. عمر مورچه های کارگر بین 8 تا 10 ماه و مورچه ماده (ملکه) یک سال و مورچه های نر فقط دو هفته است یعنی پس از جفتگیری با ماده میمیرند. کار ملکه بارور شده فقط تخم گذاری است. مورچه های عمله تخم ها را جمع میکنند و پس از آنکه لاروها بیرون آمدند آنها را مواظبت کرده غذا میدهند. نوزاد ها معمولا در پیله سفیدی قرار دارند. بالغ بر 2000 گونه مورچه تاکنون در روی زمین شناخته شده که همه دارای زندگی و قوانین اجتماعی کاملند و بسیار اتفاق می افتد که فردی منافع شخصی خود را فدای منافع جمع می کند مور جمع مورچگان. یا مورچه سفید. موریانه یا مورچه عنبرین. خط زیبا رویان . یا روی مورچه سوار بودن، بسیار کند راه رفتن، جوهر شمشیر و خنجر و کارد: (آن جهانگیر که شیرینی جان بدخواه گاه هیجا خورش مورچه خنجر کرد) (امیر خسرو)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهجه
تصویر مهجه
((مُ جَ یا جِ))
روح، روان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهمه
تصویر مهمه
((مَ مَ))
بیابان خشک، دشت پهناور بی آب و علف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهره
تصویر مهره
((مُ رِ))
گلوله کوچک از شیشه یا سفال و جز آن ها، نام هر یک از استخوان های کوچکی که در تشکیل ستون فقرات جانداران شرکت دارند
فرهنگ فارسی معین
((مُ چِ یا چَ))
قسمتی از دستگاه مرکزی اعصاب که در زیر و عقب مخ قرار گرفته و مانند مخ (دماغ) دارای قشر خاکستری رنگ در داخل است و به وسیله سه زوج دنباله فوقانی و تحتانی و میانی به مراکز اعصاب ارتباط دارد. عمل مخچه عبارت از تنظیم انقبا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماهچه
تصویر ماهچه
((چِ))
سر علم به شکل هلال که آن را از طلا یا نقره می ساختند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ماچه
تصویر ماچه
((چِ))
مادینه برخی از پستانداران مثل الاغ یا سگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهله
تصویر مهله
Deadline
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مهله
تصویر مهله
prazo final
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مهله
تصویر مهله
termin
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مهله
تصویر مهله
крайний срок
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مهله
تصویر مهله
кінцевий термін
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مهله
تصویر مهله
deadline
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مهله
تصویر مهله
Frist
دیکشنری فارسی به آلمانی