جدول جو
جدول جو

معنی مهویزان - جستجوی لغت در جدول جو

مهویزان(مَهَْ)
دهی است جزء دهستان مرکزی بخش صومعه سرای شهرستان فومن، واقع در ده هزارگزی باختر فومن نزدیک کوراب زرنج دارای 772 تن سکنه. آبش از سیاه رود و پلنگ رود و استخر و راهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آویزان
تصویر آویزان
آویخته، معلق، در حال آویختگی، طفیلی، مزاحم، غمگین، در حال دعوا، گلاویز
فرهنگ فارسی عمید
(لَ وی)
نام دهی جزء بخش شمیران شهرستان تهران واقع در شش هزارگزی جنوب خاوری تجریش و دوهزارگزی خاوری سلطنت آباد. دامنه و سردسیر. دارای 508 تن سکنه. آب آن از قنات و رود خانه دارآباد. محصول آنجا غلات، بنشن و صیفی. شغل اهالی زراعت است و یک عده از سکنه در مهمات سازی کار می کنند. ساختمانی از عهد قاجاریه دارد. مزرعه حسین آباد جزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان بیلوار است که در بخش کامیاران شهرستان سنندج واقع است و 202 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
در حال آویختگی، آویخته، معلق، آونگ، آون، دروا، آونگان، دلنگان،
- آویزان کردن، آویختن، تعلیق،
، جنگ و گریز کنان، گریز و آویز کنان: غوریان دررمیدند و هزیمت شدند وآویزان میرفتند تا ده، (تاریخ بیهقی)، مشغول، دست بکار، آغازان، دست بیقه:
باد سحری سپیده دم خیزانست
با میغ سیه بجنگ آویزانست،
منوچهری
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان شراء بالاست که در بخش وفس شهرستان اراک واقع است و 695 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی از دهستان حومه است که در شهرستان ملایر واقع است و 2050 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
یک قسم مشروب ترش ویا مسکری که از مویز و آب ترتیب می دهند. (ناظم الاطباء). مویزآب را به عربی نبیذالزبیب خوانند، چنانکه شراب عسلی را نبیذالعسلی و شکری را نبیذالشکر و شراب خرما را نبیذالتمر گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج). بادۀ کشمش. شراب کشمش. شراب انگور. بوزا. فقاع. (ملخص اللغات) ، فرفخ. پرپهن. رجله. بقلهالحمقاء. تخمگان. نحله. بیخله. (یادداشت مؤلف). خرفه. (لغت فرس اسدی نسخۀ خطی واتیکان چ پاول هرن)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
از قرای مرو است و منسوب به آن مهریجانی. (از معجم البلدان) (الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس در 48هزارگزی شمال خاوری بندرعباس و 3هزارگزی راه فرعی بندرعباس به میناب با 100 تن سکنه. راه آن مالرو و آب آن از رودخانه و چاه است. مزارع محمد احمدی و شه گزان جزو این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
در حال آویختگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مویزاب
تصویر مویزاب
قسمی مشروب مسکر که از مویز و آب ترتیب دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
معلق، آویخته، در حال جنگ و گریز
فرهنگ فارسی معین
دیدن مامیزان به خواب و خوردن آن، دلیل بیماری بود. اگر بیند مامیزان از بهر درد چشم به چشم کشید. دلیل که کاری کن که او را از آن ثواب حاصل شود. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
معلّقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
Freeloader, Hanging
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
parasite, suspendu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
フリーライダー , 吊るされた
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
فری لوڈر , لٹکا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
ফ্রিলোডার , ঝুলন্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
mtu wa bure, inayoning'inia
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
beleşçi, asılı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
무임승차자 , 매달린
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
penganggur, tergantung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
נַעֲלָל עַל חֶשְבּוֹן אַחֵרִים , תלויות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
मुफ्तखोर , लटका हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
ผู้เกาะกิน , แขวน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
profiteur, hangend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
scroccone, appeso
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
aproveitador, pendurado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
食白食的人 , 悬挂的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
pasożyt, wiszący
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
нахлібник , підвішений
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
Schmarotzer, hängend
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
нахлебник , висящий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آویزان
تصویر آویزان
gorrón, colgado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی