- مهول
- ترسناک، مخوف، پربیم و ترس
معنی مهول - جستجوی لغت در جدول جو
- مهول
- ترسناک، خوفناک، هولناک، سهمناک
- مهول ((مَ))
- مخوف، ترسناک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رفتن، گذشتن
نادان، بی خرد
خوارتر
ترسناک شدن
جمع سهل
طول داده شده، دراز
موچول، کوچک و زیبا
اغوا کننده، فریبنده
قابل تاویل، تفسیر شده
پناه، محل اعتماد، معتمد
نامعلوم، نادانسته، ناشناخته، در دستور زبان علوم ادبی ویژگی فعلی که فاعل آن معلوم نباشد، گمنام
به خدمت ایستادن، به حضور آمدن
صاحب هوس، به هوس افتاده، دیوانه
خمیده، منحنی مانند هلال، هلالی شکل
فراموش کردن، فراموشی، غافل شدن، غفلت
کسی که «لا اله الاّ الله» بگوید
آنچه باعث تهوع و استفراغ شود، قی آور
واگذار شده، برگردانیده شده، دگرگون شده
تغییر دهنده، انتقال دهنده، دگرگون کننده
افسرده، اندوهگین، دل تنگ، بیزار، به ستوه آمده
ماه مانند، خوشگل و زیبا مانند ماه، ماهرو، ماهرخ
تیشۀ دوسر که برای کندن و تراشیدن سنگ به کار می رود
قومی زرد پوست ساکن آسیای مرکزی، هر یک از افراد این قوم
مکان آبادی که در آن خانه و زندگانی وجود داشته باشد، مسکونی
سهل ها، مقابل صعب ها، آسان ها، کنایه از کم اهمیت ها، غیرقابل توجه ها، زمینهای نرم و هموار، جمع واژۀ سهل
بیهوده، بی معنی، کسی که نمی تواند کاری انجام دهد، بیکاره، آسان، راحت، رهاشده، کنارگذاشته شده
شترمرغ سپید، چاه کم آب، ماده کم شیر
میانسال دو موی، تننده (ص) مردی که در ریش او مو های سیاه و سفید باشد، عنکبوت
جایباش مکانی که در آن گروهی سکونت داشته باشند: و هنر بفراغ خاطر فضلا آن دیار ماهول و معمور
کسی که باو چشم زخم میرسانند، ترسانیده شده
کوچک و ظریف، نامی است از نامهای زنان