جدول جو
جدول جو

معنی ماهول

ماهول
مکان آبادی که در آن خانه و زندگانی وجود داشته باشد، مسکونی
تصویری از ماهول
تصویر ماهول
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با ماهول

ماهول

ماهول
جایباش مکانی که در آن گروهی سکونت داشته باشند: و هنر بفراغ خاطر فضلا آن دیار ماهول و معمور
فرهنگ لغت هوشیار

ماهول

ماهول
دامی که بدان طیور راصید می کنند، (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)، داهول
لغت نامه دهخدا

داهول

داهول
داحول: پارسی تازی گشته داخول گونه ای از تله و لولوی سر خرمن علامتی که در زراعت و فالیز و مانند آن نصب کنند تا جانوران موذی از آن برهند، علامتی که صیادان در صحرا نزدیک به دام نصب کنند تا جانوران از آن برمند و بسوی دام آیند و گرفتار شوند
فرهنگ لغت هوشیار

مجهول

مجهول
نامعلوم، نادانسته، ناشناخته، در دستور زبان علوم ادبی ویژگی فعلی که فاعل آن معلوم نباشد، گمنام
مجهول
فرهنگ فارسی عمید