معنی سهول - فرهنگ فارسی عمید
معنی سهول
- سهول
- سهل ها، مقابل صعب ها، آسان ها، کنایه از کم اهمیت ها، غیرقابل توجه ها، زمینهای نرم و هموار، جمع واژۀ سهل
تصویر سهول
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با سهول
سهول
- سهول
- جَمعِ واژۀ سهل. (دهار) (آنندراج) (منتهی الارب) : چون برق خاطف و ریح عاصف سهول و ضراب و سهوب و شعاب آن مسافت درنوردید. (ترجمه تاریخ یمینی)
لغت نامه دهخدا
سهول
- سهول
- دوایی که شکم راند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا