مهادنه. آشتی کردن و صلح نمودن با همدیگر: با سلطان طریق مهادات و مهادنت پیش گرفت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 392). در میان این ایلک خان با قبایل و خیول ترکستان به اعالی ماوراءالنهر رسید و ناصرالدین رسول فرستاد و کلمه مصالحت و مسألۀ مهادنت از سرگرفت. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به مهادنه شود
مهادنه. آشتی کردن و صلح نمودن با همدیگر: با سلطان طریق مهادات و مهادنت پیش گرفت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 392). در میان این ایلک خان با قبایل و خیول ترکستان به اعالی ماوراءالنهر رسید و ناصرالدین رسول فرستاد و کلمه مصالحت و مسألۀ مهادنت از سرگرفت. (ترجمه تاریخ یمینی). رجوع به مهادنه شود
آشتی. صلح. هدنه. (یادداشت مؤلف) : مهادنه با این مناجس دور باشد و لایق عزت اسلام نیاید. (ترجمه تاریخ یمینی). از جانبین صلاح در مصالحت دیدند ظاهراً مهادنه در هم پیوستند. (جهانگشای جوینی). و رجوع به مهادنت شود، (اصطلاح فقه) قرارداد صلح موقت
آشتی. صلح. هدنه. (یادداشت مؤلف) : مهادنه با این مناجس دور باشد و لایق عزت اسلام نیاید. (ترجمه تاریخ یمینی). از جانبین صلاح در مصالحت دیدند ظاهراً مهادنه در هم پیوستند. (جهانگشای جوینی). و رجوع به مهادنت شود، (اصطلاح فقه) قرارداد صلح موقت
مهادنت. آشتی کردن و صلح نمودن با هم. (ناظم الاطباء). آشتی کردن با هم. (منتهی الارب) (آنندراج). مصالحه و موادعه. (از اقرب الموارد). مصالحه. (تاج المصادر بیهقی)
مهادنت. آشتی کردن و صلح نمودن با هم. (ناظم الاطباء). آشتی کردن با هم. (منتهی الارب) (آنندراج). مصالحه و موادعه. (از اقرب الموارد). مصالحه. (تاج المصادر بیهقی)
مهاداه. اعتماد بر دیگری در رفتار. (ناظم الاطباء) ، به یکدیگر هدیه دادن: مکاتبات و ملاطفات و مهادات پیوسته گشت. (تاریخ بیهقی ص 682). با وی تذکره ای است چنانکه رسم رفته است و همیشه از هر دو جانب چنین مهادات و ملاطفات می بوده. (تاریخ بیهقی ص 209). بگوی که نگاهداشت رسم را این چیز فرستاده آمد بر اثر عذرها خواسته آید و سزای هر دو جانب مهادات و ملاطفات شود. (تاریخ بیهقی ص 210). به طریق مهادات و ملاطفت و انواع مبرات به دست آورد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 310). و رجوع به مهاداه شود
مهاداه. اعتماد بر دیگری در رفتار. (ناظم الاطباء) ، به یکدیگر هدیه دادن: مکاتبات و ملاطفات و مهادات پیوسته گشت. (تاریخ بیهقی ص 682). با وی تذکره ای است چنانکه رسم رفته است و همیشه از هر دو جانب چنین مهادات و ملاطفات می بوده. (تاریخ بیهقی ص 209). بگوی که نگاهداشت رسم را این چیز فرستاده آمد بر اثر عذرها خواسته آید و سزای هر دو جانب مهادات و ملاطفات شود. (تاریخ بیهقی ص 210). به طریق مهادات و ملاطفت و انواع مبرات به دست آورد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 310). و رجوع به مهاداه شود
مهانه. خواری و دونی و ذلت و فرومایگی. (ناظم الاطباء). رسوایی و خواری و سبک داشت. هوان. (منتهی الارب). - مهانت نفس، پستی آن. (یادداشت مؤلف). ، ضعف. سستی. (یادداشت مؤلف)
مهانه. خواری و دونی و ذلت و فرومایگی. (ناظم الاطباء). رسوایی و خواری و سبک داشت. هوان. (منتهی الارب). - مهانت نفس، پستی آن. (یادداشت مؤلف). ، ضعف. سستی. (یادداشت مؤلف)