- مهاجمه
- به یکدیگر هجوم کردن، ناگهان به همدیگر حمله کردن
معنی مهاجمه - جستجوی لغت در جدول جو
- مهاجمه
- مهاجمه در فارسی پتروت تک تاخت هجوم کردن حمله بردن، هجوم، جمع مهاجمات
- مهاجمه ((مُ جَ مَ یا جمع مِ))
- هجوم کردن، حمله کردن، هجوم، جمع مهاجمات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مهاجرت در فارسی فروایش فرا روی هریک از گوشه ای فرا رفتند (سعدی) فاتورش بنه کن دیدین
مهاجات در فارسی: همنکوهی
جمع مهمه، هامون ها، بیابانهای خشک، دشتهای پهناور
تکنده تازنده حمله کننده هجوم کننده، جمع مهاجمین
مهمّه ها، بیابان ها، دشتهای بی آب و علف، جمع واژۀ مهمّه
کسی که ناگاه حمله کند یا ناگهان به کسی یا جایی درآید، هجوم کننده
Invasive, Assailant
assaltante, invasivo
napastnik, inwazyjny
нападающий , инвазивный
нападник , інвазивний
aanvaller, invasief
Angreifer, invasiv
asaltante, invasivo
assaillant, invasif
assalitore, invasivo
हमलावर , आक्रामक
আক্রমণকারী , আক্রমণাত্মক
penyerang, invasif
saldırgan, istilacı
공격자 , 침략적인
攻击者 , 侵入的
加害者 , 侵略的な
תוקף , פולשני
mshambulizi, mvaaji
ผู้โจมตี , บุกรุก
مهاجمٌ , غازيٌّ
حملہ آور
رزم، دشمنی