جدول جو
جدول جو

معنی منیح - جستجوی لغت در جدول جو

منیح(مَ)
تیر قمار که نصیب ندارد. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تیر هشتم قمار. (مهذب الأسماء). تیر بدون نصیب. (از اقرب الموارد) ، تیری که به تیمن عاریت گیرند. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، تیر قمار که آن را یک حصه باشد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
منیح(مَ)
دهنده و عطاکننده. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مسیح
تصویر مسیح
(پسرانه)
لقب عیسی، به معنی مسح شده، منجی، نجات دهنده، لقب عیسی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از منیر
تصویر منیر
(دخترانه)
آنچه از خود نور داشته باشد، درخشان، تابان، روشن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ملیح
تصویر ملیح
نمک دار، گندمگون، خوب صورت، نمکین
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منایح
تصویر منایح
منیحه ها، عطاها، بخشش ها، جمع واژۀ منیحه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منقح
تصویر منقح
ویژگی کلام پاکیزه، کلام اصلاح شده و پاکیزه شده از عیب و نقص، پاک شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزیح
تصویر مزیح
شوخی، مزاح، گستاخی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مدیح
تصویر مدیح
ستایش، مدیحه، ممدوح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منیب
تصویر منیب
بازگشت کننده به سوی خدا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منیع
تصویر منیع
استوار و بلند، بلندمرتبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منیر
تصویر منیر
نور دهنده، درخشنده، درخشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منیف
تصویر منیف
مرتفع، بلند، برآمده، افراخته، بزرگ، والا، بلندمرتبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منیت
تصویر منیت
اجل، مرگ، املای دیگر واژۀ منیّة
فرهنگ فارسی عمید
پیرا پاک شده، ویراسته پیراینده، ویراستار پاک کرده شده، اصلاح شده تهذیب شده: (کتابی است مصحح و منقح { پاک کننده، اصلاح کننده تهذیب کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منیر
تصویر منیر
درخشنده، تابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منیز
تصویر منیز
من نیز، من هم: (چون ابراهیم آن سخن بشنید گفت: یارب اگر منیز تا پنج سال دیگر چنین ضعیف خواهم شد مرا نیز زندگانی مده،) (تفسیر طبری 171: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منیت
تصویر منیت
خواهش، آرزو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منیع
تصویر منیع
محکم و استوار، بلند، رفیع
فرهنگ لغت هوشیار
پاک بزرگ بلند دراز بلند و دراز (چنانکه بر همه چیز از بالا مشرف باشد) : (و هر روز منزلت وی در قبول و اقبال شریف تر و درجت وی در احسان و انعام منیف تر می شد) (کلیله. مصحح مینوی. 74)
فرهنگ لغت هوشیار
منیت در فارسسی: مرگ منیت و منیه در فارسی آرزو آرزو خواهش، جمع منی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منصح
تصویر منصح
سوزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریح
تصویر مریح
باد زده شادمان، خرامنده مزاح بنگرید به مزاح شادمان، خرامنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مناح
تصویر مناح
دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منجح
تصویر منجح
پیرز مند کامروا پیروزمند، کامیاب کامروا،جمع مناجح مناجیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملیح
تصویر ملیح
مردی شیرین و خوب صورت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشیح
تصویر مشیح
دلیر، کوشا، رگمند (غیرتمند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسیح
تصویر مسیح
شخص صدیق، مسح شده و لقب حضرت عیسی (ع) میباشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مزیح
تصویر مزیح
مزاح: کشانی بدو گفت با تو سلیح نبینم همی جز فریب ومزیح. (شا)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مدیح
تصویر مدیح
آنچه بدان کسی را بستایند، مدحت، ستایش، آفرین، مدیحه
فرهنگ لغت هوشیار
زیور، مروارید که به رشته نکشیده باشند، شکار که از چیگاه شکارگر درآید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مریح
تصویر مریح
((مِ رُ))
شادمان، خرامنده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مدیح
تصویر مدیح
((مَ))
ستایش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسیح
تصویر مسیح
((مَ))
کسی که با روغن مقدس مسح شده باشد، مرد بسیار سفر، نام حضرت عیسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منید
تصویر منید
توجه
فرهنگ واژه فارسی سره