- منوچهر (پسرانه)
- یکی از شخصیتهای شاهنامه، در اوستا آنکه از نژاد منوش است
معنی منوچهر - جستجوی لغت در جدول جو
- منوچهر
- خوش تیپ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گاورنگ، مانند سر گاو، گاوسر، گاومانند، گاوسار، گرزی که آن را به شکل سر گاو ساخته باشند
نوعی آهنگ رقص سه ضربی
مونث منوی، جمع منویات
مونث منون: (کلمات منونه)
منومه در فارسی مونث منوم: خوابار داروها خوابار مونث منوم یا ادویه منومه. ادویه مخدره
مونث منور
فرانسوی وشت سنگین (وشت رقص)
شید افکن چراغ خیابان
نورانی، روشن شده، درخشان
جوان، نوجوان، کنایه از پهلوان کوچک یا تازه کار، در ورزش ورزشکاری که در ورزش های باستانی زیر دست پهلوان بزرگ ورزش می کند
مغولی پایه، وزیری
چاهکن، جویکن، زن فربه
روشن، درخشان، فروغمند
خردسال، شاگرد مربی، شاگرد پهلوان، جوان نوخاسته، نوجوان، تازه کار