- منهیات
کارهای بد که در شرع منع و نهی شده
معنی منهیات - جستجوی لغت در جدول جو
- منهیات (مَ هی یا)
افعال بد که کردن آنها در شرع منع شده. (آنندراج) (غیاث). چیزهای نهی کرده شده و خلاف شرع و ناروا. (ناظم الاطباء)
- منهیات
جمع منهیه، باز داشته ها نارواکان ناشایست ها جمع منهیه (منهی) کارهای ناروا اموری که در شرع منع شده نا شایستها
- منهیات
کارهای بد، منکرات، ناشایست ها
متضاد: حسنات، معروفات
متضاد: حسنات، معروفات
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
علم شناخت خداوند و ادیان به ویژه ادیان آسمانی، مسائل و مباحث مربوط به خدا
(مُ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ مندیه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مندیه شود، رسواییها و بی آبروییها و کارهای زشت. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
(مُ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ منجیه، تأنیث منجی. مقابل مهلکات. (یادداشت مرحوم دهخدا). رهاننده ها. اعمالی که موجب نجات و رستگاری است: دوستی دنیا از مهلکات است و دشمنی وی از منجیات. (کیمیای سعادت چ احمد آرام ص 733)... و یا در آنچه محبوب حق است... و آن طاعت و منجیات است. (کیمیای سعادت ایضاً ص 781). و از منجیات چیست که وی را نیست تا طلب کند. (کیمیای سعادت ایضاًص 782). الحمدﷲ که از اسفل درکات مهلکات به افضل درجات منجیات رسید. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 270).
اصل علمی را که بخشد ایمنی از مهلکات
در حقیقت با علوم منجیاتش انتماست.
ابن یمین (دیوان چ باستانی راد ص 38).
رجوع به منجی شود
اصل علمی را که بخشد ایمنی از مهلکات
در حقیقت با علوم منجیاتش انتماست.
ابن یمین (دیوان چ باستانی راد ص 38).
رجوع به منجی شود
(مُ)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ ملهیه، تأنیث ملهی. مشغول کننده ها. غافل کننده ها: مثلاً چنانکه میخواره از تلخی می... و تقدیم ملهیات و تأخیر مهمات و رنج خمار... یاد آرد... اندک اندک قدم بازپس نهد و بازایستد. (مرزبان نامه). رجوع به ملهی شود
(مُ بَهَْ هی یا)
لغت نامه دهخدا
ادویه که باه انگیزد. (آنندراج). داروهای مقوی باه که بر قوت جماع افزایند. (ناظم الاطباء). ج ، مبهیه. و رجوع به مبهّی و مادۀ بعد شود
(هی یا)
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ ماهیت. (اقرب الموارد) :
مجوی از وحدت محضش برون از ذات او چیزی
که او عام است و ماهیات خاص اندر همه اشیا.
ناصرخسرو.
زانکه ماهیات و سر سر آن
پیش چشم کاملان باشد عیان.
مولوی (مثنوی چ خاور ص 195).
و رجوع به ماهیت شود.
- ماهیات جعلیه، (اصطلاح فقهی) اموری است که مجعول شارع است مانند نماز و روزه و عقود دیگر. (فرهنگ علوم تألیف سید جعفر سجادی)
مجوی از وحدت محضش برون از ذات او چیزی
که او عام است و ماهیات خاص اندر همه اشیا.
ناصرخسرو.
زانکه ماهیات و سر سر آن
پیش چشم کاملان باشد عیان.
مولوی (مثنوی چ خاور ص 195).
و رجوع به ماهیت شود.
- ماهیات جعلیه، (اصطلاح فقهی) اموری است که مجعول شارع است مانند نماز و روزه و عقود دیگر. (فرهنگ علوم تألیف سید جعفر سجادی)
باج و خراج، سهمی است که بموجب اصل تعاون و بر وفق مقررات هر یک از سکنه کشور موظف است که از ثروت و در آمد خود بمنظور تامین هزینه های عمومی و حفظ منافع اقتصادی یا سیاسی یا اجتماعی کشور بقدر قدرت و توانائی خود بدولت بدهد
خداشناسی جمع الهیه. آنچه مربوط به (اله) باشد، حکمت الهی (بمعنی اعم) حکمت مابعد الطبیعه
جمع منوی، خواست ها آهنگ ها کام ها جمع منویه (منوی) توضیح در تداول فارسی غالبابمعنی نیتها بکار رود: (منویات ملوکانه)
جمع ماهیه، اوچیزیان چیشی ها چیستی ها جمع ماهیت: زانکه ماهیات و سرسر آن پیش چشم کاملان باشد عیان. (مثنوی. نیک. 208: 3) یا ماهیات جعلیه. اموری است که مجعول شارع است مانند نماز روزه و عقود دیگر
نیات، اهداف، نیت ها، مرادها، منوی ها
متضاد: اعمال
متضاد: اعمال