بیل، نوعی تبر یا بیل سرکج که با آن خار از زمین می کندند، برای مثال برگیر کنند و تبر و تیشه و ناوه / تا ناوه کشی خار زنی گرد بیایان (خجسته - شاعران بی دیوان - ۱۶۱)
بیل، نوعی تبر یا بیل سرکج که با آن خار از زمین می کندند، برای مِثال برگیر کنند و تبر و تیشه و ناوه / تا ناوه کشی خار زنی گرد بیایان (خجسته - شاعران بی دیوان - ۱۶۱)
فرانسوی ویشات (فضای باز فضای دلپذیر) مجموعه افراد یک محوطه: (رستوارن... موند عالی دارد)، (ژیگولوها) محل اجتماع دختران و پسران مورد توجه. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
فرانسوی ویشات (فضای باز فضای دلپذیر) مجموعه افراد یک محوطه: (رستوارن... موند عالی دارد)، (ژیگولوها) محل اجتماع دختران و پسران مورد توجه. توضیح احتراز از استعمال این کلمه بیگانه اولی است
خوانده از دیگری باز خوانده خواننده از دیگری باز خوان، راهنما، نکوهشگر شعر خوانده شده از دیگری. خواننده و آورنده شعر از دیگری مقابل منشی: (بیتی یا قطعه ای - که در بعضی از آن داعی منشدست و بعضی را منشی - آورده شد) (جوامع الحکایات. 27: 1)، راه نماینده، هجو کننده
خوانده از دیگری باز خوانده خواننده از دیگری باز خوان، راهنما، نکوهشگر شعر خوانده شده از دیگری. خواننده و آورنده شعر از دیگری مقابل منشی: (بیتی یا قطعه ای - که در بعضی از آن داعی منشدست و بعضی را منشی - آورده شد) (جوامع الحکایات. 27: 1)، راه نماینده، هجو کننده
نا گشودنی بسته شده گشوده ناشدنی: (هیچ عجی در وهم نیامد که موجب صحت اصلی تواند بود و بدان از یک علت مث امنی کلی حاصل تواند آمد چنانکه طریق مراجعت آن منسد ماند) (کلیله. مصحح مینوی. 47)
نا گشودنی بسته شده گشوده ناشدنی: (هیچ عجی در وهم نیامد که موجب صحت اصلی تواند بود و بدان از یک علت مث امنی کلی حاصل تواند آمد چنانکه طریق مراجعت آن منسد ماند) (کلیله. مصحح مینوی. 47)
ماننده شبیه نظیر: زیرا که وی بهیچ چیز مانندنیست. توضیح این کلمه اگر پس از اسم (مشبه به) آید بدون اضافه استعمال شود: سرو مانند و اگر پیش از اسم آید بصورت اضافه استعمال گردد: روی یار مانندماه است، نظیر مثل (بصورت اضافه آید) : و ماننداین عمل را مضارعه خوانند. یا به مانند. مانند نظیر شبیه: چرا شد پدر هفت مادر چهار ک چگونه سه فرزند شد آشکار ک چواین هر سه هم زین پدر مادرند چرا نه بمانند یکدیگرند ک (امیر خسرو آنند)، از قبیل: پستانداران جانورانی هستند... مانند سگ گربه و غیره
ماننده شبیه نظیر: زیرا که وی بهیچ چیز مانندنیست. توضیح این کلمه اگر پس از اسم (مشبه به) آید بدون اضافه استعمال شود: سرو مانند و اگر پیش از اسم آید بصورت اضافه استعمال گردد: روی یار مانندماه است، نظیر مثل (بصورت اضافه آید) : و ماننداین عمل را مضارعه خوانند. یا به مانند. مانند نظیر شبیه: چرا شد پدر هفت مادر چهار ک چگونه سه فرزند شد آشکار ک چواین هر سه هم زین پدر مادرند چرا نه بمانند یکدیگرند ک (امیر خسرو آنند)، از قبیل: پستانداران جانورانی هستند... مانند سگ گربه و غیره
افزاری است چاه کنان و گلکاران را که بدان زمین کنند: بر گیر کنند و تبر و تیشه و ناوه تا ناوه کشی خار زنی گرد بیابان. (خجسته)، بیلی که سر آن خمیده است و برزیگران (مخصوصا در ماورا النهر) با آن کار میکردند
افزاری است چاه کنان و گلکاران را که بدان زمین کنند: بر گیر کنند و تبر و تیشه و ناوه تا ناوه کشی خار زنی گرد بیابان. (خجسته)، بیلی که سر آن خمیده است و برزیگران (مخصوصا در ماورا النهر) با آن کار میکردند