- منشاء (مَ شَءْ)
محل نشأت و گویند: مولدی و منشی ٔ فی بنی فلان. (از اقرب الموارد). زیستنگاه. جایی که مردم بدانجا نشو و نما کنند. (یادداشت مرحوم دهخدا) : تتار را موضع اقامت و منشاء و مولد واد غیر ذی زرع است... (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 15). چون مولد و منشاء پدر او نیشابور آمده است... او را اعزازی هرچه تمامتر کرد. (لباب الالباب چ نفیسی ص 102). رجوع به منشاشود، جای پیدا شدن و جای بودن. (غیاث) (آنندراج). جایی که چیزی پدید می گردد و حاصل می شود و اصل و مبداء و سرچشمه. (ناظم الاطباء) :
چه گویم که کار همه خلق را
همه منشاء از حضرت ’من تشا’ ست.
سنائی (دیوان چ مصفا ص 49).
گرچه صدرت منشاء شعر است و جای شاعران
گفتمت من نیز شعری بی تکلف ماحضر.
سنائی (ایضاً ص 159).
هر کس به کاشان که مقر عز و مطلع سعادت و منشاء سیادت اوست رسیده... داند که علو همت او در ابواب خیر... تا چه حد بوده است. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 22). شهادات صخور همه افک و زور است و منشاء اغرا و غرور. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 353). ایزد تعالی این آستان عالی را که منشاء مکارم و معالی است بر اشادت معالم هنر... متوفر دارد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 33). از جستن معایب که نفس آدمی منبع و منش آن است کشیده دارند. (مرزبان نامه ایضاً ص 123). دوم روح حیوانی که منشاء او دل است. (مرزبان نامه ایضاً ص 97).
اگر ایمنی به طاعت، امنی است خوفناک
ور خایفی ز معصیت، این منشاء رجاست.
کمال الدین اسماعیل (دیوان چ حسین بحرالعلومی ص 18).
اکثر این ظنون باطل و بی حقیقت باشد و منشاء آن جهل محض. (اخلاق ناصری). اگر طاعنی در ایشان از سر انصاف درنگردو به تحقیق و تدقیق منشاء حقد و بغض ایشان بازجوید... (مصباح الهدایه چ همایی ص 46). بدانک معدن صفات ذمیمه و منش-اء اخلاق سیئه در وجود آدمی نفس است همچنانک منبع صفات حمیده و منشاء اخلاق حسنه روح است. (مصباح الهدایه ایضاً ص 85). منشاء شکوک بیشتر آن است که کسی کار خداوند بر کار بنده قیاس کند. (مصباح الهدایه ایضاً ص 28). منشاء این توحید، نور مشاهده است و منشاء توحید علمی نور مراقبه. (مصباح الهدایه ایضاً ص 21).
بادت همه روزه خوشتر از عید
کاین منشاءشادی جهان است.
وحشی.
، در عرف به معنی سبب مستعمل می شود. (غیاث) (آنندراج). سبب و باعث و محرک، برهان کلام. (ناظم الاطباء)
چه گویم که کار همه خلق را
همه منشاء از حضرت ’من تشا’ ست.
سنائی (دیوان چ مصفا ص 49).
گرچه صدرت منشاء شعر است و جای شاعران
گفتمت من نیز شعری بی تکلف ماحضر.
سنائی (ایضاً ص 159).
هر کس به کاشان که مقر عز و مطلع سعادت و منشاء سیادت اوست رسیده... داند که علو همت او در ابواب خیر... تا چه حد بوده است. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 22). شهادات صخور همه افک و زور است و منشاء اغرا و غرور. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 353). ایزد تعالی این آستان عالی را که منشاء مکارم و معالی است بر اشادت معالم هنر... متوفر دارد. (مرزبان نامه چ قزوینی ص 33). از جستن معایب که نفس آدمی منبع و منش آن است کشیده دارند. (مرزبان نامه ایضاً ص 123). دوم روح حیوانی که منشاء او دل است. (مرزبان نامه ایضاً ص 97).
اگر ایمنی به طاعت، امنی است خوفناک
ور خایفی ز معصیت، این منشاء رجاست.
کمال الدین اسماعیل (دیوان چ حسین بحرالعلومی ص 18).
اکثر این ظنون باطل و بی حقیقت باشد و منشاء آن جهل محض. (اخلاق ناصری). اگر طاعنی در ایشان از سر انصاف درنگردو به تحقیق و تدقیق منشاء حقد و بغض ایشان بازجوید... (مصباح الهدایه چ همایی ص 46). بدانک معدن صفات ذمیمه و منش-اء اخلاق سیئه در وجود آدمی نفس است همچنانک منبع صفات حمیده و منشاء اخلاق حسنه روح است. (مصباح الهدایه ایضاً ص 85). منشاء شکوک بیشتر آن است که کسی کار خداوند بر کار بنده قیاس کند. (مصباح الهدایه ایضاً ص 28). منشاء این توحید، نور مشاهده است و منشاء توحید علمی نور مراقبه. (مصباح الهدایه ایضاً ص 21).
بادت همه روزه خوشتر از عید
کاین منشاءشادی جهان است.
وحشی.
، در عرف به معنی سبب مستعمل می شود. (غیاث) (آنندراج). سبب و باعث و محرک، برهان کلام. (ناظم الاطباء)
