جدول جو
جدول جو

معنی مشاء

مشاء((مَ شّ))
بسیار راه رونده، پیرو حکمت مشاء
تصویری از مشاء
تصویر مشاء
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مشاء

مشاء

مشاء
نام روشی فکری در علوم عقلی، مقابل اشراق. در باب وجه تسمیۀ مشاء گویند چون ارسطو تعلیم خود را در ضمن گردش افاضه میکرد، پیروان او را مشائی میگویند. و در یونانی این کلمه ’پریپاتتیکوس’ است. (از سیر حکمت ص 22). و گویند چون آنان برای کشف حقیقت متوسل به تعقل می شدند و فکر را به کار می انداختند آنان را مشاء گفتند، یعنی مشی فکر میکردند
سخن چین. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). نمّام. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط) (آنندراج) ، رونده. (مهذب الاسماء). بسیار راه رونده. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط)
لغت نامه دهخدا

مشاع

مشاع
بخش ناکرده، غیرمفروز، مقابلِ مفروز، در علم حقوق ویژگی ملکی که مشترک بین دو یا چند نفر باشد و قسمت هر یک مفروز و محدود نشده باشد
مشاع
فرهنگ فارسی عمید

مشاق

مشاق
مَشَقَّت ها، سختی ها، رنج ها، محنت ها، جمعِ واژۀ مَشَقَّت
مشاق
فرهنگ فارسی عمید