جدول جو
جدول جو

معنی مندریٔ - جستجوی لغت در جدول جو

مندریٔ(مُ دَ رِءْ)
سیل پریشان و پراکنده شونده و دوررونده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به اندراء شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منخرین
تصویر منخرین
دو سوراخ بینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مندوری
تصویر مندوری
غمگینی، اندوهگینی، برای مثال بهار خرم نزدیک آمد از دوری / به شادکامی نزدیک شو نه مندوری (جلاب - شاعران بی دیوان - ۵۲)
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ دَرْ رِءْ)
از ’درء’، دست ظلم دراز کننده. (آنندراج). جابر و ستمگر. (ناظم الاطباء) ، گستاخ و بی ادب، کسی که خود را پنهان می کند برای فریب دادن. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون). و رجوع به تدرؤ شود
لغت نامه دهخدا
(مُ رِءْ)
ناقه که فرودارد شیر را و فروگذارد پستان را نزدیک ولادت. (منتهی الارب). ماده شتری که پس از نتاج شیر وی فرودآید و پستان وی فروهشته گردد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از منذرین
تصویر منذرین
جمع منذر، ترسانندگان، بیم دهندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مندوری
تصویر مندوری
بدبختی، اندوهناکی: (بهار خرم نزدیک آمد از دوری بشاد کامی نزدیک شو ز مندوری) (جلاب. صحاح الفرش. 116)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مندرجه
تصویر مندرجه
مندرجه در فارسی مونث مندرج: آموده گنجیده مونث مندرج، جمع مندرجات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مندایی
تصویر مندایی
ماندایی
فرهنگ لغت هوشیار
تثنیه منخر دو سوراخ قدامی حفره های بینی را گویند که در ابتدای حفره های بینی قرار دارند و در حقیقت حفره های بینی بوسیله منخرین بخارج ارتباط پیدا میکنند. حفره های بینی که در دنباله منخرین قرار دارند بشکل دو دالان قدامی خلفی هستند که هوای خارجی را بحلق مربوط میسازند. حفره ها دارای دو سوراخ خلفی بنام کوآن نیز میباشند که حفره بینی بوسیله آنها بحلق ارتباط پیدا میکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منکرین
تصویر منکرین
جمع منکر، نیگرایان منبلان نا خستویان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خندریس
تصویر خندریس
می کهنه، گندم مانده شراب کهنه پاده کهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خندریس
تصویر خندریس
((خَ دَ))
شراب کهنه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منخرین
تصویر منخرین
((مِ خَ رَ))
دو سوراخ بینی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
Maternity, Motherliness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
maternité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
การเป็นมารดา , การเป็นแม่
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
אֵםּ , אימהות
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
keibuan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
母性
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
母性
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
uzazi, uanguzi wa mama
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
모성
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
annelik
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
материнство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
মাতৃত্ব
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
मातृत्व
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
maternità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
maternidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
Mutterschaft
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
moederschap
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
материнство
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
macierzyństwo
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
maternidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مادریت
تصویر مادریت
مادریت
دیکشنری فارسی به اردو