جدول جو
جدول جو

معنی منت - جستجوی لغت در جدول جو

منت
هن سپاسه، نکویی نیکوییی را که درباره کسی کرده اند برخ او کشیدن، احسان نیکویی جمع منن
فرهنگ لغت هوشیار
منت
((مِ نَّ))
احسان، نیکویی، نیکویی و احسان درباره کسی را به رخش کشیدن، جمع منن
تصویری از منت
تصویر منت
فرهنگ فارسی معین
منت
نیکویی و احسانی را که شخص دربارۀ کسی کرده به یاد او آوردن و به رخ وی کشیدن، نیکویی، احسان
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از منتج
تصویر منتج
حاصل شده، نتیجه شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منتر
تصویر منتر
مورد تمسخر و استهزا، معطل، افسونی که برای رام کردن جانوران گزنده و درنده بخوانند
منتر کردن: مسخره کردن، معطل کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منتج
تصویر منتج
نتیجه دهنده، مفید، سودمند
فرهنگ فارسی عمید
دعا و وردی که شخص را قادر بتصرف در اشیا میسازد افسون، مسحور افسون شده، دست انداخته مسخره شده
فرهنگ لغت هوشیار
بر دهنده، سود مند، زایا، بر آیند تزیده نتیجه دهنده. یا قیاس منتج قیاسی است که مقدمات آن درست باشد و ملتزم نتیجه بود مقابل قیاس عقیم (اساس الاقتباس 190)، سودمند. بچه آورنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتو
تصویر منتو
قسمی کیپا (روده پر کرده از برنج و گوشت و جز آن) : (قیمه از بوی بخور شیشه سرخ پیاز عود سوز مجمر منتو معطر میکند) (بسحاق اطعمه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتن
تصویر منتن
گنده بد بوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منتر
تصویر منتر
((مَ تَ))
افسون، کلام مؤثر، ذکری برای رام کردن و دفع گزند جانور درنده، مسخره کرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منتج
تصویر منتج
((مُ تِ))
نتیجه دهنده، مفید، سودمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از منتن
تصویر منتن
گندیده و بدبو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سمنت
تصویر سمنت
((س مِ نْ))
سیمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سمنت
تصویر سمنت
سیمان، از مصالح مهم ساختمانی که از ترکیب ۴۰ درصد خاک رس و ۶۰ درصد سنگ آهک در کوره های مخصوص ساخته می شود و مخلوط آن با آب و ماسه پس از مدت کمی مانند سنگ سخت می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منتهی شدن
تصویر منتهی شدن
انجامیدن، فرجامیدن، به پایان رسیدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتهی
تصویر منتهی
پایان، ته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتقل کردن
تصویر منتقل کردن
ترابردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتقل ساختن
تصویر منتقل ساختن
ترابردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتقدین
تصویر منتقدین
خرده گیران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتقدان
تصویر منتقدان
خرده گیران، خرده گیران
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتقد
تصویر منتقد
خرده گیر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتظم
تصویر منتظم
بسامان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتظر
تصویر منتظر
چشم براه، چشم به راه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتصب
تصویر منتصب
گماشته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتشرکردن
تصویر منتشرکردن
پراشیدن، چاپ کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتشر کردن
تصویر منتشر کردن
افشاندن، پراکندن، پخش کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتزع
تصویر منتزع
آهنجیده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتخب
تصویر منتخب
برگزیده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منتعش
تصویر منتعش
بانشاط، خوشحال، چابک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منتخب
تصویر منتخب
انتخاب شده، برگزیده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منتبه
تصویر منتبه
بیدار، هوشیار، آگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منتر کردن
تصویر منتر کردن
مسخره کردن، معطل کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منتقش
تصویر منتقش
نقش شده، کنده کاری شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منتزع
تصویر منتزع
جداشده، از جا کنده شده
فرهنگ فارسی عمید