جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با منتن

منتن

منتن
بدبوی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گنده. بدبو. (از غیاث) (از آنندراج). بویناک. گنده. گندا. متعفن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

آنتن

آنتن
فرانسوی سرون برجهای آهنی که برای تقویت دستگاههای فرستنده امواج بی سیم بکار میرود، میله آهنی یا رشته های سیم که برای تقویت دستگاه های گیرنده (رادیو تلوزیون و غیره) مورد استفاده قرار میگیرد سرون
فرهنگ لغت هوشیار

منتر

منتر
مورد تمسخر و استهزا، معطل، افسونی که برای رام کردن جانوران گزنده و درنده بخوانند
منتر کردن: مسخره کردن، معطل کردن
منتر
فرهنگ فارسی عمید