مأخوذ از سنسکریت، کلام و آواز مؤثر. (ناظم الاطباء) ، مأخوذ از اوستائی منثره، به معنی کلام مقدس، دعا. دعا و وردی که شخص را قادر به تصرف در اشیا و اشخاص می سازد. افسون. (از فرهنگ فارسی معین). - انتر و منتر، معطل و حیران و سرگردان. گرفتار حیرت و اعجاب و شگفتی. (از فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده). - منتر کردن، کسی را حیران و سرگشته و معطل و بی تکلیف گذاشتن. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده). - ، کسی را مطیع ارادۀ خود کردن و مسحور ساختن و از هر اقدامی بازداشتن. ، ذکری که مرتاضین برای دفع گزند گزندگان می سرایند. (ناظم الاطباء)